من فقط یه فن گرل بودم(:💜《3》
میساکی:
بعدی یونگی بود راستش نمیدونستم چی بگم من زندگیم به اون شباهت زیادی داشت و خیلی خوب درکش میکردم ولی
زبونم الان همراهی نمیکرد فا.ک البوم رو بهش دادم.
میساکی:امم سلام! من خیلی.....یعنی اوووف بیخیال فقط خیلی دوست دارم یونگی اوپا(میساکی بهش حس نداره)خیلی رپر خوبی هستی:)
از زبون یونگی
اون ارمی خیلی ناز و کیوت بود استرس گرفته بود و کیوت تر شده بود براش نوشتم خیلی کیوتی دستاشو گرفتم و بعد رفت ولی واقعا دوست داشتنی بود(مین بزرگ عاشق شد)
از زبون میساکی
بعدی جیهوپ بود
آلبوم رو دادم در حال امضا بود گفتم:
هوسوک اوپا تو امید زندگی منی مرسی که بهم امید دادی
هوسوک:اوه خواهش میکنم ارمی تو هم امید منی و خوشحالم که بهت امید دادم😃
بعد از جیهوپ جیمین بود.
میساکی:سلام کیوت خیلی دوست دارم فرشته ی کیوت من خیلی دوست دارم واقعا کیوتی،راستی میشه دستامون رو مقایسه کنی؟
جیمین:مرسییییی ارمییییی خودتم خیلی کیوتییی آره که میشه
(دست میساکی کوچیک تر بود مثلا🤣)
جیمین:اوه مای هندز ایز بیگ اند یور هندز ایز وری اسمال یو نو؟☺🤪😏
میساکی*ذوق*
بعد از جیمین تهیونگ بود
ازش امضا گرفتم و بعد جونگ کوک(به مولا سولو اِستن نیستم تهیونگ هم خیلی دوست دارم به تهیونگ لاورا بر نخوره ولی دستم شکست باید بریم سراغ کوکی دیگه)
میساکی: آروم شروع به امضا کرد وای دستاشو چه خوشگله هی هی میساکی بیخیال
میساکی:ا..وه ج...ونگ ...کوک اوپا میشه این نامه رو بخونی؟ من بایسم تویی و الان یه جورایی استرس دارم😀
کوکی:اوه حتما کیوتی ارمی میخونمش.
بعد از پشت میز بغلم کرد😳😳😳😭من دیگه میکردم
بعد از بغل و اشاره استف رفتم رو صندلی نشستم
هنوز تو شک بودم نگاه به اعضا کردم که دیدم یونگی بهم لبخند زد منم یه لبخند ضایع در جواب دادم که باعث شد هزار بار به خودم لعنت بفرستم
بعد از دیدن همه ارمی ها استف اومد و شروع به حرف زدن کرد
=خب،ما برای آرمی های اینجا یه برنامه داریم!بین شماها یک قرعه کشی انجام میشه و بعد کسی که برنده شد تا یک هفته با اعضا توی خوابگاه زندگی میکنه.
"اون چشم ها خیلی زیبا بود،اون آرمی کیوت بود
عشق در یک نگاه میشه گفت باورش کردم!ولی من...
میدیدم چطور داشت به کوکی نگاه میکرد اون متعلق به من نبود"
مین یونگی
پایان پارت 《3》
نویسنده:
KIM_ISOMY
کپی ممنوع🚫🚫🚫
بعدی یونگی بود راستش نمیدونستم چی بگم من زندگیم به اون شباهت زیادی داشت و خیلی خوب درکش میکردم ولی
زبونم الان همراهی نمیکرد فا.ک البوم رو بهش دادم.
میساکی:امم سلام! من خیلی.....یعنی اوووف بیخیال فقط خیلی دوست دارم یونگی اوپا(میساکی بهش حس نداره)خیلی رپر خوبی هستی:)
از زبون یونگی
اون ارمی خیلی ناز و کیوت بود استرس گرفته بود و کیوت تر شده بود براش نوشتم خیلی کیوتی دستاشو گرفتم و بعد رفت ولی واقعا دوست داشتنی بود(مین بزرگ عاشق شد)
از زبون میساکی
بعدی جیهوپ بود
آلبوم رو دادم در حال امضا بود گفتم:
هوسوک اوپا تو امید زندگی منی مرسی که بهم امید دادی
هوسوک:اوه خواهش میکنم ارمی تو هم امید منی و خوشحالم که بهت امید دادم😃
بعد از جیهوپ جیمین بود.
میساکی:سلام کیوت خیلی دوست دارم فرشته ی کیوت من خیلی دوست دارم واقعا کیوتی،راستی میشه دستامون رو مقایسه کنی؟
جیمین:مرسییییی ارمییییی خودتم خیلی کیوتییی آره که میشه
(دست میساکی کوچیک تر بود مثلا🤣)
جیمین:اوه مای هندز ایز بیگ اند یور هندز ایز وری اسمال یو نو؟☺🤪😏
میساکی*ذوق*
بعد از جیمین تهیونگ بود
ازش امضا گرفتم و بعد جونگ کوک(به مولا سولو اِستن نیستم تهیونگ هم خیلی دوست دارم به تهیونگ لاورا بر نخوره ولی دستم شکست باید بریم سراغ کوکی دیگه)
میساکی: آروم شروع به امضا کرد وای دستاشو چه خوشگله هی هی میساکی بیخیال
میساکی:ا..وه ج...ونگ ...کوک اوپا میشه این نامه رو بخونی؟ من بایسم تویی و الان یه جورایی استرس دارم😀
کوکی:اوه حتما کیوتی ارمی میخونمش.
بعد از پشت میز بغلم کرد😳😳😳😭من دیگه میکردم
بعد از بغل و اشاره استف رفتم رو صندلی نشستم
هنوز تو شک بودم نگاه به اعضا کردم که دیدم یونگی بهم لبخند زد منم یه لبخند ضایع در جواب دادم که باعث شد هزار بار به خودم لعنت بفرستم
بعد از دیدن همه ارمی ها استف اومد و شروع به حرف زدن کرد
=خب،ما برای آرمی های اینجا یه برنامه داریم!بین شماها یک قرعه کشی انجام میشه و بعد کسی که برنده شد تا یک هفته با اعضا توی خوابگاه زندگی میکنه.
"اون چشم ها خیلی زیبا بود،اون آرمی کیوت بود
عشق در یک نگاه میشه گفت باورش کردم!ولی من...
میدیدم چطور داشت به کوکی نگاه میکرد اون متعلق به من نبود"
مین یونگی
پایان پارت 《3》
نویسنده:
KIM_ISOMY
کپی ممنوع🚫🚫🚫
۱۵.۲k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱