پارت ۲۱
پارت ۲۱
رفتیم پیش میزی که جیمین نشستشه بود
ویو جیمین
:نشسته بودم و یه لیوان ویسکی دستم بود نگاه اطرافم کردم و دیدم ات داره با تهیونگ و سولی میاد به میزی که نشستم ولی ات از اولین روزی که دیده بودمش خیلی خوشگلتر شده بود .
رفتیم پیش جیمین
ات: سلام آقای پارک
سولی: سلام
تهیونگ : به آقای پارک میبینم که سریع تر همه اومدیه
پرش به دو ساعت بعد
ویو ات: توی این مدت جیمین حتی یزره هم مست نشده بود ولی سولی با دو شات ویسکی بیهوش شد این چند ساعتی که گذشت یه دختره خوشو به جیمین میمیمالوند و لباس باز پوشیده بود و جیمینم هیچ کاری نمی کرد که یهو دختره نشست روی پاهای جیمین اونموقع واقا حرسم رو درآورده بود، ولی من چرا باید روی جیمین غیرتی بشم...
دختره شورشو درآورده بود و بهش گفت ددی سریع بلند شدم و رفتم پیش اون دختره و زدم تو گوشش جیمین ساکت بود و فقط داشت نگاهم میکرد
ویو جیمین :اون دختره واقا ول کن نبود هر کاری کردم نتونستم ازش جدا شم بعد چند دقیقه اومد روی پام نشست و بهم گفت ددی و از صورت ات معلوم بود که خیلی اعصبانیه بعد اومد و زد توی گوشش وگفت: دختری هرزه از روی پای دوست پسرم بلند شو . دختره هم بلند شد و رفت اون موقع که بهم گفت دوست پسرم قلبم لرزید.
ببخشید اگر کم بود .
پارت بعد رو زود میزارم البته اگر درسام بزارن ❤️
رفتیم پیش میزی که جیمین نشستشه بود
ویو جیمین
:نشسته بودم و یه لیوان ویسکی دستم بود نگاه اطرافم کردم و دیدم ات داره با تهیونگ و سولی میاد به میزی که نشستم ولی ات از اولین روزی که دیده بودمش خیلی خوشگلتر شده بود .
رفتیم پیش جیمین
ات: سلام آقای پارک
سولی: سلام
تهیونگ : به آقای پارک میبینم که سریع تر همه اومدیه
پرش به دو ساعت بعد
ویو ات: توی این مدت جیمین حتی یزره هم مست نشده بود ولی سولی با دو شات ویسکی بیهوش شد این چند ساعتی که گذشت یه دختره خوشو به جیمین میمیمالوند و لباس باز پوشیده بود و جیمینم هیچ کاری نمی کرد که یهو دختره نشست روی پاهای جیمین اونموقع واقا حرسم رو درآورده بود، ولی من چرا باید روی جیمین غیرتی بشم...
دختره شورشو درآورده بود و بهش گفت ددی سریع بلند شدم و رفتم پیش اون دختره و زدم تو گوشش جیمین ساکت بود و فقط داشت نگاهم میکرد
ویو جیمین :اون دختره واقا ول کن نبود هر کاری کردم نتونستم ازش جدا شم بعد چند دقیقه اومد روی پام نشست و بهم گفت ددی و از صورت ات معلوم بود که خیلی اعصبانیه بعد اومد و زد توی گوشش وگفت: دختری هرزه از روی پای دوست پسرم بلند شو . دختره هم بلند شد و رفت اون موقع که بهم گفت دوست پسرم قلبم لرزید.
ببخشید اگر کم بود .
پارت بعد رو زود میزارم البته اگر درسام بزارن ❤️
۶۷۸
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.