پارت ۹ دازای و چویا
پارت ۹ دازای وچویا
چویا ، اکو تقسیر تو نیست من خودم خواستم
اکو با صدای بلند گریه کرد
اکو، گومن گومن گومن
چویا خیلی ناراحت شده بود که اکو داره بخواترش گریه میکنه
چویا اکو را بغل میکنه(حاجی میدونم خیلی ضر ضر میکنم و چرت وپرت سرهم میکنم )
دازای ، کویو، موری ، ........( یک نگاه ترسنال به اکو کردنند)
اکو ، زمانی که به خودش امد( از خجالت اب شد)
اکو گومن گومن گومننننننن
چویا هم خجالت کشید
چویا ، اشکال نداره (همراه لبخند)
ادامه داره پارت بعد خیلی گشنگ هست
چویا ، اکو تقسیر تو نیست من خودم خواستم
اکو با صدای بلند گریه کرد
اکو، گومن گومن گومن
چویا خیلی ناراحت شده بود که اکو داره بخواترش گریه میکنه
چویا اکو را بغل میکنه(حاجی میدونم خیلی ضر ضر میکنم و چرت وپرت سرهم میکنم )
دازای ، کویو، موری ، ........( یک نگاه ترسنال به اکو کردنند)
اکو ، زمانی که به خودش امد( از خجالت اب شد)
اکو گومن گومن گومننننننن
چویا هم خجالت کشید
چویا ، اشکال نداره (همراه لبخند)
ادامه داره پارت بعد خیلی گشنگ هست
۲.۳k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲