مافیا بد اخلاق
پارت 2
مافیا بد اخلاق
ویو یونگی
امروز با کوک میخوایم بریم بار چون حوصله دوتامون سر رفته بود دارم آماده میشم تا برم دنبال کوک یه دوش 15 مین گرفتم لباس پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم امروز روز تعطیل بود و مدرسه یا امتحان نداشتم که بخاطر اونا از خونه بیرون نرم رسیدم خونه کوک و بهش زنگ زدم
کوک : آلو
یونگی: کوک پایینم بدو بیا
کوک: اومدم
کوک اومد و رفتیم بار وارد که شدید روی یکی از میز ها نشستیم
یونگی: کوک چی میخوری
کوک: ویسکی
یونگی: باش منم سوجو میخورم گارسون
گارسون : بفرمایید قربان
یونگی:یه ویسکی و یه سوجو بیار
گارسون: چشم
گارسون رفت من داشتم با کوک حرف میزدم که دوتا دختر خوشگل وارد شده دقیق که نگاه کردم ات بود و میا ات اینجا چیکار می کنه رفتن و روی یکی از میزا نشستن
ویو ات
میا یه ویسکی سفارش داد منم ویسکی
داشتم اطرافم رو نگاه میکردم که چشمم خورد به دو تا مرد خیلی جذاب بودن دقیق که نگاه کردم یونگی بود و جونگکوک یونگی اینجا چیکار میکنه نمیدونستم خر خونا هم میان بار ویسکی ها رو آوردن و خوردیم میا خیلی مست شده بود منم مست شده بودم اما به اندازه میا نه
ویو یونگی
گارسون ویسکی و سوجو منو آورد کوک تا جایی که راه داشت خورد یعنی مست مست شده بود منم کمی مست شده بودم کنترلم دست خودم نبود رفتم سمت میز ات
ویو ات
داشتم ویسکی میخوردم دیدم یونگی داره میاد طرفم که روم خیمه زد و لبشو کوبوند به لبم و وحشیانه میخورد منم از تعجب خشک شده بودم که به خودم اومدم و یونگی هل دادم با میا سریع رفتیم خونه من میا رو گذاشتم خونه دوست پسرش چون کلید خونه خودشو جا گذاشته بود و منم سریع رفتم خونه و خوابیدم
اگر کم بود ببخشید ☺️
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤️
شرط
۱۰ کامنت و ۵ لایک
نویسنده :민 윤 기
مافیا بد اخلاق
ویو یونگی
امروز با کوک میخوایم بریم بار چون حوصله دوتامون سر رفته بود دارم آماده میشم تا برم دنبال کوک یه دوش 15 مین گرفتم لباس پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم امروز روز تعطیل بود و مدرسه یا امتحان نداشتم که بخاطر اونا از خونه بیرون نرم رسیدم خونه کوک و بهش زنگ زدم
کوک : آلو
یونگی: کوک پایینم بدو بیا
کوک: اومدم
کوک اومد و رفتیم بار وارد که شدید روی یکی از میز ها نشستیم
یونگی: کوک چی میخوری
کوک: ویسکی
یونگی: باش منم سوجو میخورم گارسون
گارسون : بفرمایید قربان
یونگی:یه ویسکی و یه سوجو بیار
گارسون: چشم
گارسون رفت من داشتم با کوک حرف میزدم که دوتا دختر خوشگل وارد شده دقیق که نگاه کردم ات بود و میا ات اینجا چیکار می کنه رفتن و روی یکی از میزا نشستن
ویو ات
میا یه ویسکی سفارش داد منم ویسکی
داشتم اطرافم رو نگاه میکردم که چشمم خورد به دو تا مرد خیلی جذاب بودن دقیق که نگاه کردم یونگی بود و جونگکوک یونگی اینجا چیکار میکنه نمیدونستم خر خونا هم میان بار ویسکی ها رو آوردن و خوردیم میا خیلی مست شده بود منم مست شده بودم اما به اندازه میا نه
ویو یونگی
گارسون ویسکی و سوجو منو آورد کوک تا جایی که راه داشت خورد یعنی مست مست شده بود منم کمی مست شده بودم کنترلم دست خودم نبود رفتم سمت میز ات
ویو ات
داشتم ویسکی میخوردم دیدم یونگی داره میاد طرفم که روم خیمه زد و لبشو کوبوند به لبم و وحشیانه میخورد منم از تعجب خشک شده بودم که به خودم اومدم و یونگی هل دادم با میا سریع رفتیم خونه من میا رو گذاشتم خونه دوست پسرش چون کلید خونه خودشو جا گذاشته بود و منم سریع رفتم خونه و خوابیدم
اگر کم بود ببخشید ☺️
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤️
شرط
۱۰ کامنت و ۵ لایک
نویسنده :민 윤 기
۲۰.۷k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.