ژنرال مو شکلاتی پارت ۱۷
این چند پارت قراره تندتند فلش به جلو داشته باشیم
----------
☆فلش به جلو سه ماهگی چویا
+ * خیلی خستم امروز سه شنبه هستش و تعطیلم الان سه ماه شده و شکمم جلو اومده امروز با هیگوچی سان می ریم پیش لوسی تا جنسیتش معلوم بشه دوماه دیگه هم به دنیا می آد
@ سلام چویا آماده ای بیا بریم من ساکورا رو می ارم باشه + بله چشم بریم
☆ فلش به جلو مطب لوسی
€ خب چویا راستش نمی دونم این خبر خوبیه یا نه + چی شده بچه..... € نه نه بچه خوبه یه چیز دیگه می خوام بگم @ لوسی داری سکتمون می دی بگو چی شده € خب ..... خب ..... خب راستش ..... بچه..... در واقع ..... باید بگم ..... بچه ها
.....................
...............
..........
.......
چویا تو دوقلو داری @چییییییییییییییییییی + این.... این خیلی خوبه یعنی قراره سه تا بچه داشته باشم @ چویا می دونی چقدر سخته چطور از پس هزینه ها بر می ای + مهم نیست چند شیفت کار می کنم من بچه هامو دوست دارم هیگوچی سان حالا جنسیتشون چیه € خب یکیشون دختره و اون یکی پسر .... چویا + بله € با توجه به شرایط و ضعیف بودنت به عنوان دکتر می گم باید از الان مرخصی بگیری و استراحت کنی + اما کارم رو چیکار کنم @ من خودم با رییس کافه کیوکا صحبت می کنم اون درک می کنه نگران نباش + ممنونم مادر @ چویا عزیزم ( می ره چویا رو بقل می کنه ) بیشتر بهم بگو مادر باشه + اخه حس عجیبی داره من تمام عمرم یتیم بودم حالا به شما بگم مادر یکم سخته € اگه به هیگوچی بگی مادر به من و یوسانو باید بگی خواهر بزرگه فهمیدی چویا و گرنه دیگه برای ساکورا و اون کوچولو ...... یعنی کوچولوهای تو شکمت قصه نمی گم + باشه باشه خواهر خوبه € افرین پسر خوب حالا برو خونه غذا مقوی بخور و استراحت کن تا دوماه دیگه که بچه ها به دنیا بیان این دوماه هی میام بهت سر می زنم + ممنون فعلا خداحافظ خواهر بریم خونه مادر @ بریم چویای عزیزم
----------
☆فلش به جلو سه ماهگی چویا
+ * خیلی خستم امروز سه شنبه هستش و تعطیلم الان سه ماه شده و شکمم جلو اومده امروز با هیگوچی سان می ریم پیش لوسی تا جنسیتش معلوم بشه دوماه دیگه هم به دنیا می آد
@ سلام چویا آماده ای بیا بریم من ساکورا رو می ارم باشه + بله چشم بریم
☆ فلش به جلو مطب لوسی
€ خب چویا راستش نمی دونم این خبر خوبیه یا نه + چی شده بچه..... € نه نه بچه خوبه یه چیز دیگه می خوام بگم @ لوسی داری سکتمون می دی بگو چی شده € خب ..... خب ..... خب راستش ..... بچه..... در واقع ..... باید بگم ..... بچه ها
.....................
...............
..........
.......
چویا تو دوقلو داری @چییییییییییییییییییی + این.... این خیلی خوبه یعنی قراره سه تا بچه داشته باشم @ چویا می دونی چقدر سخته چطور از پس هزینه ها بر می ای + مهم نیست چند شیفت کار می کنم من بچه هامو دوست دارم هیگوچی سان حالا جنسیتشون چیه € خب یکیشون دختره و اون یکی پسر .... چویا + بله € با توجه به شرایط و ضعیف بودنت به عنوان دکتر می گم باید از الان مرخصی بگیری و استراحت کنی + اما کارم رو چیکار کنم @ من خودم با رییس کافه کیوکا صحبت می کنم اون درک می کنه نگران نباش + ممنونم مادر @ چویا عزیزم ( می ره چویا رو بقل می کنه ) بیشتر بهم بگو مادر باشه + اخه حس عجیبی داره من تمام عمرم یتیم بودم حالا به شما بگم مادر یکم سخته € اگه به هیگوچی بگی مادر به من و یوسانو باید بگی خواهر بزرگه فهمیدی چویا و گرنه دیگه برای ساکورا و اون کوچولو ...... یعنی کوچولوهای تو شکمت قصه نمی گم + باشه باشه خواهر خوبه € افرین پسر خوب حالا برو خونه غذا مقوی بخور و استراحت کن تا دوماه دیگه که بچه ها به دنیا بیان این دوماه هی میام بهت سر می زنم + ممنون فعلا خداحافظ خواهر بریم خونه مادر @ بریم چویای عزیزم
۴.۴k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.