داستان زندگی من پارت 13
ویو ا/ت
توی آن یک هفته واقعا عاشق کوک شدم گفته وقتی برگشتم یک چیز خوب برات دارم هرکاری می کنم نمی گه میگه سوپرایزم خراب می شه درسته اون مافیاس و همه ازش می ترسن ولی من دوستش دارم با اینکه این همه عذابم داد هیچوقت فکرشو نمی کردم سرنوشتمون اینجوری بشه
ویو کوک
منتظرم فقط برم کره تا جوجو رو ببینم منظورم ا/ت تواین یک هفته خیلی صبر کردم ولی دیگه واقعا نمی تونم ولی مجبورم تا یک هفته ی دیگه هم صبر کنم هوففف
ویو ا/ت
لباسمو و پوشیدمو (اسلاید دو)
و رفتم بیمارستان و امروز مریضم یک بچه ی کوچولو بود که فکر می کرد تومور داره ولی اشتباه می کرد و بعد از یک روز خسته کننده رفتم خونه و آنقدر خستم بود که بدون اینکه لباسمو عوض کنم رو مبل خابم برد
توی آن یک هفته واقعا عاشق کوک شدم گفته وقتی برگشتم یک چیز خوب برات دارم هرکاری می کنم نمی گه میگه سوپرایزم خراب می شه درسته اون مافیاس و همه ازش می ترسن ولی من دوستش دارم با اینکه این همه عذابم داد هیچوقت فکرشو نمی کردم سرنوشتمون اینجوری بشه
ویو کوک
منتظرم فقط برم کره تا جوجو رو ببینم منظورم ا/ت تواین یک هفته خیلی صبر کردم ولی دیگه واقعا نمی تونم ولی مجبورم تا یک هفته ی دیگه هم صبر کنم هوففف
ویو ا/ت
لباسمو و پوشیدمو (اسلاید دو)
و رفتم بیمارستان و امروز مریضم یک بچه ی کوچولو بود که فکر می کرد تومور داره ولی اشتباه می کرد و بعد از یک روز خسته کننده رفتم خونه و آنقدر خستم بود که بدون اینکه لباسمو عوض کنم رو مبل خابم برد
۱۲.۳k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.