نگرانم تو دلت این همه یک دنده نبود
نگرانم تو دلت این همه یک دنده نبود
یا اگر بود چنین از دل من کنده نبود
می شود روز به پایان برسد باز نیایی بانو؟
کی دلم از نفس گرم تو آکنده نبود.
عادت عشق دلم را به کجا ها برده است،
پیش از اینها که دل من به خدا بنده نبود
شک ندارم که خدا با تو شراکت کرده،
ورنه یک بنده که اینگونه برآزنده نبود.
رفته ای شهر دلم در هوس آشوب است
نکند در دلت امید به آینده نبود؟
چند روزیست که من منتظر معجزه ام
عشق در عالم تردید که پاینده نبود.
صبح لبخند به چشمت بنشان بانو جان
که من انگار نه انگار دلم زنده نبود.
یا اگر بود چنین از دل من کنده نبود
می شود روز به پایان برسد باز نیایی بانو؟
کی دلم از نفس گرم تو آکنده نبود.
عادت عشق دلم را به کجا ها برده است،
پیش از اینها که دل من به خدا بنده نبود
شک ندارم که خدا با تو شراکت کرده،
ورنه یک بنده که اینگونه برآزنده نبود.
رفته ای شهر دلم در هوس آشوب است
نکند در دلت امید به آینده نبود؟
چند روزیست که من منتظر معجزه ام
عشق در عالم تردید که پاینده نبود.
صبح لبخند به چشمت بنشان بانو جان
که من انگار نه انگار دلم زنده نبود.
۱.۳k
۲۲ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.