پارت (3)
پارت (3)
ب.لونا: رسیدیم پیاده شو
لونا: خداحافظ
ب.لونا: باهاشون خوب رفتار کن و دعوا نکن مراقب خودت باش خداحافظ
لونا: سلام
استاد: شما کیم لونا هستین؟
لونا: بله
استاد: این تازه وارده باهاش خوب رفتار کنید
همه: چشم
استاد: خودتو معرفی کن
لونا: کیم لونا هستم
استاد: همین؟
لونا: پس باید چی بگم دیگ من کجا بشینم؟
استاد: آخر پیش کیم تهیونگ
لونا: سلام
تهیونگ : سلام (سرد)
لونا: اسمت چیه؟
تهیونگ: کیم تهیونگ
لونا: خوشبختم
تهیونگ : همچنین
بعد دو ساعت درس زنگ خورد
یه پسر و یه دختر اومدن پیشم
بورام : من بورام هستم
یونگ سوک : منم یونگ سوک
لونا: خوشبختم
یونگ سوک ، بورام : میای بریم بیرون قدم بزنیم ؟
لونا : اوهوم بریم
یونگ سوک: تهیونگ تو نمیای؟
تهیونگ: نه
یونگ سوک: اوکی
ویو تهیونگ
بعد چن دقیقه دیدم داره بارون میاد
رفتم بیرون نگا کردم دیدم لونا داره تنهایی قدم میزنه خیلی خوشگل بود رفتم پیشش
تهیونگ: پس بورام و یونگ سوک کجا رفتن؟
لونا: گفتن میرن ی چیزی بگیرن زود برمیگردن
تهیونگ: اها خب میای اونجا بشینیم ؟
لونا: اره
نشستن و داشتن حرف میزدن*
بورام: هی یونگ سوک نگا خیلی به هم میان
یونگ سوک : اوهوم پس باید این دوتا رو باهم اوکی کنیم
بورام : موافقم
یونگ سوک: شیر توت فرنگی میخای یا شیرکاکائو
لونا: شیرکاکائو
یونگ سوک: تو چی تهیونگ
تهیونگ: منم شیرکاکائو
بورام : انگار تهیونگ از لونا خوشش اومده (اروم)
یونگ سوک : شاید اخه اون با کسی بجز من حرف نمیزد
ب.لونا: رسیدیم پیاده شو
لونا: خداحافظ
ب.لونا: باهاشون خوب رفتار کن و دعوا نکن مراقب خودت باش خداحافظ
لونا: سلام
استاد: شما کیم لونا هستین؟
لونا: بله
استاد: این تازه وارده باهاش خوب رفتار کنید
همه: چشم
استاد: خودتو معرفی کن
لونا: کیم لونا هستم
استاد: همین؟
لونا: پس باید چی بگم دیگ من کجا بشینم؟
استاد: آخر پیش کیم تهیونگ
لونا: سلام
تهیونگ : سلام (سرد)
لونا: اسمت چیه؟
تهیونگ: کیم تهیونگ
لونا: خوشبختم
تهیونگ : همچنین
بعد دو ساعت درس زنگ خورد
یه پسر و یه دختر اومدن پیشم
بورام : من بورام هستم
یونگ سوک : منم یونگ سوک
لونا: خوشبختم
یونگ سوک ، بورام : میای بریم بیرون قدم بزنیم ؟
لونا : اوهوم بریم
یونگ سوک: تهیونگ تو نمیای؟
تهیونگ: نه
یونگ سوک: اوکی
ویو تهیونگ
بعد چن دقیقه دیدم داره بارون میاد
رفتم بیرون نگا کردم دیدم لونا داره تنهایی قدم میزنه خیلی خوشگل بود رفتم پیشش
تهیونگ: پس بورام و یونگ سوک کجا رفتن؟
لونا: گفتن میرن ی چیزی بگیرن زود برمیگردن
تهیونگ: اها خب میای اونجا بشینیم ؟
لونا: اره
نشستن و داشتن حرف میزدن*
بورام: هی یونگ سوک نگا خیلی به هم میان
یونگ سوک : اوهوم پس باید این دوتا رو باهم اوکی کنیم
بورام : موافقم
یونگ سوک: شیر توت فرنگی میخای یا شیرکاکائو
لونا: شیرکاکائو
یونگ سوک: تو چی تهیونگ
تهیونگ: منم شیرکاکائو
بورام : انگار تهیونگ از لونا خوشش اومده (اروم)
یونگ سوک : شاید اخه اون با کسی بجز من حرف نمیزد
۹۱۰
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.