Part⁶
Part⁶
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
هر کس با صدای آب به سمت استخر برگشتن و شهود کالیندا و دار و دستش کنار استخر شدن. تهیونگ که چشماش یونا رو دنبال میکرد با حس نکردن حضورش تو جمع و از چشم پنهان موندنش با دو به سمت استخر شیرجه زد. خودش رو به اعماق استخر رسوند و یونا رو درحال فرورفتن دید که زیر کمر و پاهاش و گرفت و از آب بیرون کشید
کالیندا به سمت تهیونگ با وحشت دوید
: حالش خوبه عزیزم.. من رفتم کنارش تا تنها نباشه اما فکر کنم زیاد مست شده بود.. هعی تهیونگ باتوعم صدام و میشنوی؟
تهیونگ بدون جواب دادن و حتی نگاه انداختن بهش نگران یونا رو به سمت ماشین برد
گره چشمای یونا از هم باز شد تا منجیش و رصد کنه ولی از گیجی و سردرد جز نور محو شاهد چیز دیگری نبود
+ من تو بهشتم؟
خنده ریزی کرد
_ نه احمق ما خونه ی هنریم
+ ولی تو بوی یه فرشته رو میدی
_ اما من خود شیطانم
+ من شنیدم پسرای خوب میبرنت بهشت اما پسرای بد بهشت و برات میسازن
نگاهی به چهره گیج و مبهوت توی دستاش که مثل زیبای خفته خواب رفته بود انداخت
سورنا شیشه دستش و روی زمین انداخت و از دور روی کالیندا غرید و تا بهش رسید سیلی محکمی زد و موهاش و کشید
: خودم میکشمت دختره چشم سفید
: آیی یکی این وحشی و ازم دور کنه.. آخ ول کن موهام و دیونه
: میکشمت..
هنری سریع خودش و به سورنا رسوند و دوست دخترش و گرفت و از معرکه گیریش دور کرد
: ولم کن..ولم کن هنری..اون باید بمیره..اون دختره هرزه رو با دستای خودم خفه میکنم
: عزیزم لطفا آروم باش یونا حالش خوبه
دستی به سرش کشید و به سمت تهیونگ دوید
: یونا چشماتو باز کن دختر.. تهیونگ حالش خوب میشه؟
در و باز کرد و روی صندل نشوندش و کمربندشو بست
_ اره فقط باید استراحت کنه.. کالیندا تو نوشیدنیش مواد ریخته برای همین سرش گیج رفته
: اون عوضی رو تیکه تیکه میکنم
: کاری از دست ما برمی یاد؟
_ نه ولی ممنون هنری..ما دیگه میریم خونه
سوار ماشین شد و در و بست و سریع دنده عقب رفت. نگاهش و به یونای بی دفاع میداد که مظلوم خوابیده بود
ادامه دارد.......
پارت هفت و فردا میزارم شیش تموم شد یکم حمایت کنید بچه ها فقط دو لایک¿ دستتون درد نکنه
علامت ها: یونا+/ تهیونگ-/ سوجین&/ جیون×/ هانول@/ سیون¢/ کیوم£
هر کس با صدای آب به سمت استخر برگشتن و شهود کالیندا و دار و دستش کنار استخر شدن. تهیونگ که چشماش یونا رو دنبال میکرد با حس نکردن حضورش تو جمع و از چشم پنهان موندنش با دو به سمت استخر شیرجه زد. خودش رو به اعماق استخر رسوند و یونا رو درحال فرورفتن دید که زیر کمر و پاهاش و گرفت و از آب بیرون کشید
کالیندا به سمت تهیونگ با وحشت دوید
: حالش خوبه عزیزم.. من رفتم کنارش تا تنها نباشه اما فکر کنم زیاد مست شده بود.. هعی تهیونگ باتوعم صدام و میشنوی؟
تهیونگ بدون جواب دادن و حتی نگاه انداختن بهش نگران یونا رو به سمت ماشین برد
گره چشمای یونا از هم باز شد تا منجیش و رصد کنه ولی از گیجی و سردرد جز نور محو شاهد چیز دیگری نبود
+ من تو بهشتم؟
خنده ریزی کرد
_ نه احمق ما خونه ی هنریم
+ ولی تو بوی یه فرشته رو میدی
_ اما من خود شیطانم
+ من شنیدم پسرای خوب میبرنت بهشت اما پسرای بد بهشت و برات میسازن
نگاهی به چهره گیج و مبهوت توی دستاش که مثل زیبای خفته خواب رفته بود انداخت
سورنا شیشه دستش و روی زمین انداخت و از دور روی کالیندا غرید و تا بهش رسید سیلی محکمی زد و موهاش و کشید
: خودم میکشمت دختره چشم سفید
: آیی یکی این وحشی و ازم دور کنه.. آخ ول کن موهام و دیونه
: میکشمت..
هنری سریع خودش و به سورنا رسوند و دوست دخترش و گرفت و از معرکه گیریش دور کرد
: ولم کن..ولم کن هنری..اون باید بمیره..اون دختره هرزه رو با دستای خودم خفه میکنم
: عزیزم لطفا آروم باش یونا حالش خوبه
دستی به سرش کشید و به سمت تهیونگ دوید
: یونا چشماتو باز کن دختر.. تهیونگ حالش خوب میشه؟
در و باز کرد و روی صندل نشوندش و کمربندشو بست
_ اره فقط باید استراحت کنه.. کالیندا تو نوشیدنیش مواد ریخته برای همین سرش گیج رفته
: اون عوضی رو تیکه تیکه میکنم
: کاری از دست ما برمی یاد؟
_ نه ولی ممنون هنری..ما دیگه میریم خونه
سوار ماشین شد و در و بست و سریع دنده عقب رفت. نگاهش و به یونای بی دفاع میداد که مظلوم خوابیده بود
ادامه دارد.......
پارت هفت و فردا میزارم شیش تموم شد یکم حمایت کنید بچه ها فقط دو لایک¿ دستتون درد نکنه
۵.۱k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.