پارت ۵۷ (برادر خونده)
از زبان سورا: امروزم یه روز عادی بود تموم روزو تو کمپانی بودم یکم خسته بودم روی یکی از صندلی ها نشستم تا خستگیم بر طرف بشه سرمو به صندلی تکیه دادم چشامو بستم تازه داشت چشام گرم خواب می شد که با صدای یکی که اسممو صدا زده باشه سریع چشامو باز کردم به صاحب صدا نگاه کردم تهیونگ بود تهیونگ:سلام خواب بودی _سلام نه بابا همینجوری چشامو بسته بودم تهیونگ:خسته ای نمیخوای بری خونه _نه کارام مونده هنوز تهیونگ با خنده نگام کردو گفت:راستی تبریک میگم زن داداش از کلمه ای که واسم به کار برده بود دهنم باز موندهبرای همین بریده بریده گفتم:زن داداش کیه تهیونگ بلند زد زیر خنده و گفت:تویی دیگه دوست دختر الان جونگ کوک تویی _هاا ولی خیلی زود نیست واسه گفتن زن داداش ؟ تهیونگ:نه بابا هنوز دیرم هست _نه زوده والا دیگه نگو تهیونگ خندیدوگفت:نه نمیشه من بهش عادت کردم _حالا نمیشه نگی تهیونگ:نه گفتم نمیشه _ببینم تو از کجا میدونی منو جونگ کوک قرار میزاریم تهیونگ :من از همه زندگی تو جونگ کوک خبر دارم چی فکر کردی _ای خدا دیگه کی میدونه تهیونگ :همه می دونن ولی نمی دونن اون تویی _شعت الان چی میشه تهیونگ یه دستشو گذاشت رو شونمو گفت :غصه نخورچیزی نمیشه تازه اونا که کاری ندارن چرا نگرانی _نمیدونم ولی نگران این رابطم تهیونگ با لبخند بهم نگاه کردو گفت :نگران چیزی نباش هیچی نمیشه _ممنون سعیمو میکنم تهیونگ:افرین خوب من باید برم _باشه تهیونگ از جاش بلند شدو با قدم های اروم ازم دور شد منم از صندلیم بلند شدمو رفتم تا بقیه کارامو انجام بدم
از زبان جونگ کوک: از اتاقم بیرون اومدم جی هوپ وجیمین روی مبل نشسته بودن تلویزیون تماشا میکردن نزدیکشون رفتمو روی یکی از مبلا نشستم جی هوپ :بالاخره بیدار شدی _اره میخوام برم بیرون جی هوپ با لبخند مرموزی گفت :کجا میخوای بری نکنه قرار داری _ نه اصن جایی نمیرم جیمین:به ما دروغ نگو ما که میدونیم جیهوپ:اره بگو دیگه میخوای کجا ببریش با حرص نگاشون کردمو گفتم :هیچ جا بابا ولم کنید جیمین با خنده گفت:تا نگی ولت نمی کنیم مگه نه هیونگ جیهوپ سرشو تکون دادو گفت:اره معلومه چیزی نگفتمو از جام بلند شدم رفتم سمت اشپزخونه و از یخچال یه چی برداشتمو خوردم واقعا همه اینا گیر دادن به من الان چیجوری برم بیرون عااا بهشون میگم میرم خونه مامانم اینجوری ولم می کنن با قدم های اروم سمت اتاقم رفتم تا اماده بشم بعد از اینکه اماده شدم به خودم تو اینه نگاه کردم یعنی کسی می فهمه من دارم میرم سر قرار امیدوارم نفهمن من که تیپم معمولیه در اتاقو اروم باز کردمو از اونجا خارج شدم جیمین هنوز رو مبل لم داده بود انگار خواب بود جی هوپم که نبود پس بهترین مو قعس یواش یواش شروع به حرکت کردم که با صدای جین سر جام میخکوب شدم جین:یاااا جونگ کوکا کجا میری با لبخند برگشتم طرفشو گفتم:هیچ جا میرم خونه مامانم جین :واقعن پس چرا اینقدر تیپ زدی _تیپ نزدم بابا معمولیه جین خندید و گفت:من که میدونم دروغ نگو ولی بازم خوش بگذره کلافه به جین که داشت میخندید نگاه کردمو گفتم:خدافظ از خوابگاه خارج شدمو سوار ماشینم شدم بعد از تقریبا یه ربع به جایی که با سورا قرار داشتم رسیدم منتظرش همونجایی که گفته بود موندم
از زبان جونگ کوک: از اتاقم بیرون اومدم جی هوپ وجیمین روی مبل نشسته بودن تلویزیون تماشا میکردن نزدیکشون رفتمو روی یکی از مبلا نشستم جی هوپ :بالاخره بیدار شدی _اره میخوام برم بیرون جی هوپ با لبخند مرموزی گفت :کجا میخوای بری نکنه قرار داری _ نه اصن جایی نمیرم جیمین:به ما دروغ نگو ما که میدونیم جیهوپ:اره بگو دیگه میخوای کجا ببریش با حرص نگاشون کردمو گفتم :هیچ جا بابا ولم کنید جیمین با خنده گفت:تا نگی ولت نمی کنیم مگه نه هیونگ جیهوپ سرشو تکون دادو گفت:اره معلومه چیزی نگفتمو از جام بلند شدم رفتم سمت اشپزخونه و از یخچال یه چی برداشتمو خوردم واقعا همه اینا گیر دادن به من الان چیجوری برم بیرون عااا بهشون میگم میرم خونه مامانم اینجوری ولم می کنن با قدم های اروم سمت اتاقم رفتم تا اماده بشم بعد از اینکه اماده شدم به خودم تو اینه نگاه کردم یعنی کسی می فهمه من دارم میرم سر قرار امیدوارم نفهمن من که تیپم معمولیه در اتاقو اروم باز کردمو از اونجا خارج شدم جیمین هنوز رو مبل لم داده بود انگار خواب بود جی هوپم که نبود پس بهترین مو قعس یواش یواش شروع به حرکت کردم که با صدای جین سر جام میخکوب شدم جین:یاااا جونگ کوکا کجا میری با لبخند برگشتم طرفشو گفتم:هیچ جا میرم خونه مامانم جین :واقعن پس چرا اینقدر تیپ زدی _تیپ نزدم بابا معمولیه جین خندید و گفت:من که میدونم دروغ نگو ولی بازم خوش بگذره کلافه به جین که داشت میخندید نگاه کردمو گفتم:خدافظ از خوابگاه خارج شدمو سوار ماشینم شدم بعد از تقریبا یه ربع به جایی که با سورا قرار داشتم رسیدم منتظرش همونجایی که گفته بود موندم
۷۷.۲k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.