فیک ته یونگ:) برای یک دروغ💔پارت 1(به مناسبت 90 تایی شدنم🦋)

صب از خواب پاشدم دست و صورتم رو شستم که یکی در زد.

(علامت ا/ت:+)
علامت ته یونگ:-)

+بفرمایین
بعدم در باز شد و با قامت اقای کیم شدم و فک کنم منو ندید.
-خوابالو هنوز پا نشدی؟
+ کوری ایا؟!
-متاسفانه انقد کوچیکی ندیدمت🤣🤣
+هن؟
-تو از من کوچیک تری ها!
+برای یک دقیقه؟
-حالا، انقد که حرف میزنی اصن یادم رفت چیکار داشتم! اهان! بیا صبونه
+باشهههههههههه!!!!!!!!!!!

فلش بک بعد مدرسه:
گوشیمو در اوردم که به ته یونگ بگم دارم میرم به سگای تو پارک غذا بدم چون اگر بهش میگفتم میرم خونه ی هانول که دوستمه خونم پای خودم بود......
پیامو دادمو گوشیمو گذاشتم توی کیفم نزدیک 5 دقیقه بعد یکی از پشت توی کوچه ی سیاه و ترک دهنمو بست و پرتم کرد تو ماشین

فلش بک 5 ساعت بعد......

کیم تهیونگ:/

چرا ا/ت نمیاد؟ بهم پیام داده رفته پارک به سگا غذا بده ولی همیشه نهایتا 1 ساعت طول می کشید ولی الان 5 ساعت طول کشیده. داشتم فک میکردم که یکی زنگ زد..... (ناشناس بود)
ناشناس:اگر میخوای جنازه ی خواهر رو دم خونت نبینی پاشو به این ادرس بیا!

همون لحظه خشکم زد

-چی؟؟؟؟؟

ناشناس:کری؟!
-نه نه میام الان