part³⁵
part³⁵
قرار در شرکت 🖇️
ادمین گشادتون اومد 😁😁
ویو یونا
بعد خوردن غذا....ظرف ها رو جمع کردیم و شستم جیمین رفت رو مبل نشست و با لب تابش شروع به کارکرد.... بعد یه ربع ظرف شستن تموم شد رفتم سمت اتاقم و اولین کاری که کردم رفتم سمت حموم یه دوش تقریبا یک ساعته گرفتم و اومدم بیرون با حوله روی صندلی میز آرایشم نشستم و موهامو خشک کردم و شونه کردم رفتم سمت کمد لباسام و یه کراپ چسب پوشیدم و با یه شلوار لی بعدش از روی کراپم یه مانتوی کوتاه چهار خونه پوشیدم و گردنبندم رو انداختم موهامو از بالا بستم دوباره رفتم سمت میز آرایشم و یه آرایش لایت کردم و کفشام رو پوشیدم به ساعت نگاه کردم ساعت پنج بود رفتم پایین بیشتر از دوساعت طول کشید اماده شدنم...دیدم جیمین آماده شده و رو مبل نشسته قهوه میخوره و با گوشیش ور میره تا منو دید گفت
جیمین:آماده شدی (از جاش بلند شد)
یونا:اره
جیمین:بریم
یونا:اوهوم...ببخشید یکم طول کشید
جیمین:عیب نداره
ویو یونا
رفتیم سمت ماشین جیمین و سوارش شدیم اول رفتیم بستنی خوردیم و بعد رفتیم تا یکم خرید کنیم تو راه جیمین با در آوردن شکلک های بامزه باعث میشد من بخندم بعد کلی مسخره بازی و آهنگ خوندن رسیدیم.... همینطوری داشتیم میگشتیم که جیمین گفت
جیمین:گشنت نیست؟؟؟
یونا:چرا بیا بریم ی چی بخوریم
جیمین:باشه
بعد چند مین میرسن به یه رستوران واردش میشن میرن سمت یه میز میشینن بعد چند مین گارسون میاد تا سفارششون بگیره
گارسون:چی میل دارین
جیمین:توفو
یونا:دوکبوکی
بعد چند مین غذاشون حاضر میشه
یونا:جیمین
جیمین:هوم
یونا:دوکبوکی دوست نداری
جیمین:چرا دوست دارم ولی زیاد نمیخورم
یونا:آها
بعد چند مین غذا خوردنمون تموم شد و از رستوران خارج شدیم رفتیم تا یکم قدم بزنیم...........
ویو لونا
به ساعت نگاه کردم ساعت نه بود خیلی خسته شده بودم به بقیه گفتم میخوام برم خونه قبول کردن چون خودشونو خسته بودن سوار ماشین لمون شدیم بعد نیم ساعت رسیدیم خونه ....کوک در خونه رو باز کرد وارد خونه شدیم ولی خبری از یونا و جیمین بود بعد چند مین گشتن بازم پیداشون نکردیم...
سونا:اون دو تا شلغم رفتن بیرون
لونا:میدونستی خیلی باهوشی اصلا خودم ریختم پشمام موند....خو اسکول اینو که هممون فهمیدیم
سونا:😐😐😐
اسکی ممنوع ❌
قرار در شرکت 🖇️
ادمین گشادتون اومد 😁😁
ویو یونا
بعد خوردن غذا....ظرف ها رو جمع کردیم و شستم جیمین رفت رو مبل نشست و با لب تابش شروع به کارکرد.... بعد یه ربع ظرف شستن تموم شد رفتم سمت اتاقم و اولین کاری که کردم رفتم سمت حموم یه دوش تقریبا یک ساعته گرفتم و اومدم بیرون با حوله روی صندلی میز آرایشم نشستم و موهامو خشک کردم و شونه کردم رفتم سمت کمد لباسام و یه کراپ چسب پوشیدم و با یه شلوار لی بعدش از روی کراپم یه مانتوی کوتاه چهار خونه پوشیدم و گردنبندم رو انداختم موهامو از بالا بستم دوباره رفتم سمت میز آرایشم و یه آرایش لایت کردم و کفشام رو پوشیدم به ساعت نگاه کردم ساعت پنج بود رفتم پایین بیشتر از دوساعت طول کشید اماده شدنم...دیدم جیمین آماده شده و رو مبل نشسته قهوه میخوره و با گوشیش ور میره تا منو دید گفت
جیمین:آماده شدی (از جاش بلند شد)
یونا:اره
جیمین:بریم
یونا:اوهوم...ببخشید یکم طول کشید
جیمین:عیب نداره
ویو یونا
رفتیم سمت ماشین جیمین و سوارش شدیم اول رفتیم بستنی خوردیم و بعد رفتیم تا یکم خرید کنیم تو راه جیمین با در آوردن شکلک های بامزه باعث میشد من بخندم بعد کلی مسخره بازی و آهنگ خوندن رسیدیم.... همینطوری داشتیم میگشتیم که جیمین گفت
جیمین:گشنت نیست؟؟؟
یونا:چرا بیا بریم ی چی بخوریم
جیمین:باشه
بعد چند مین میرسن به یه رستوران واردش میشن میرن سمت یه میز میشینن بعد چند مین گارسون میاد تا سفارششون بگیره
گارسون:چی میل دارین
جیمین:توفو
یونا:دوکبوکی
بعد چند مین غذاشون حاضر میشه
یونا:جیمین
جیمین:هوم
یونا:دوکبوکی دوست نداری
جیمین:چرا دوست دارم ولی زیاد نمیخورم
یونا:آها
بعد چند مین غذا خوردنمون تموم شد و از رستوران خارج شدیم رفتیم تا یکم قدم بزنیم...........
ویو لونا
به ساعت نگاه کردم ساعت نه بود خیلی خسته شده بودم به بقیه گفتم میخوام برم خونه قبول کردن چون خودشونو خسته بودن سوار ماشین لمون شدیم بعد نیم ساعت رسیدیم خونه ....کوک در خونه رو باز کرد وارد خونه شدیم ولی خبری از یونا و جیمین بود بعد چند مین گشتن بازم پیداشون نکردیم...
سونا:اون دو تا شلغم رفتن بیرون
لونا:میدونستی خیلی باهوشی اصلا خودم ریختم پشمام موند....خو اسکول اینو که هممون فهمیدیم
سونا:😐😐😐
اسکی ممنوع ❌
۵.۲k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.