قلبم رو پس بده!
P²
سویون زنگ زد
ات:سلام (کلافه )
سویون :سلام زود برو خونه یه لباس س.کسی بپوش
ات:وایسا برا چی؟
سویون :واییییی میخوایم بریم بار
ات :من هرز.ه نیستم
سویون : مگه گفتم هستی...
ات: ولی بابام...
سویون :بگو تا ¹²تو کافه کار داریم
ات:باشه
پایانه مکالمه
ات ویو
از دست تو سویون
¹⁵ مین بعد
دره خونه رو باز کردم دیدم بابام نیست
خیالم راحت شد
یه لباسه مشکی و کفش مشکی با یه کیف سفید و
آرایش ساده کردم
مو هام رو هم باز گذاشتم
دینگ
دیدم سویون برام نوشته
پایینم نمیخواد آنقدر آرایش کنی .
براش نوشتم
خب حالا آمدم
سریع از خونه زدم بیرون
سویون :جوننن چه قدر خوشگل شدی
ات : همچنین
سویون :راستی بابات چی شد
ات:خونه نبود خوب شد گفتی یادم رفت بهش پیام بدم
سویون : براش چی نوشتی ؟
ات:نوشتم سلام امشب کافه کار دارم دیر میام
سویون : بیا تاکسی اومد
پرش زمانی به بار
ات : بنظرت تصمیم درستی گرفتیم ؟
سویون : فکر کنم... بیا بریم اونجا بشنیم
ات:باش
تهیونگ ویو
چشمم به در خورد دو تا دختر خیلی خوشگل وارد بار شدن
تهیونگ : هی کوک
کوک: بله
تهیونگ:فکر کنم زن ایندتو پیدا کردم
کوک : کدوم
اشاره به سویون
کوک : واو چقدر خوشگله، دختر کنارشم همین طور
تهیونگ : اون برا منه
کوک : بیا یه مسابقه
تهیونگ: چی ؟
کوک:هرکی تونست مخه دختره رو بزنه بردس
تهیونگ:باش
رفتم سمت دختره و
گفتم :بنظرتون بد نیست یه دختره خوشگل توی یه همچین بار بدی باشه
(روبه ات )
سویون :نه
ات: با تو نبود (آروم )
نه اصلا هم بد نیست
امیدوارم دوست داشته باشین✨️
سویون زنگ زد
ات:سلام (کلافه )
سویون :سلام زود برو خونه یه لباس س.کسی بپوش
ات:وایسا برا چی؟
سویون :واییییی میخوایم بریم بار
ات :من هرز.ه نیستم
سویون : مگه گفتم هستی...
ات: ولی بابام...
سویون :بگو تا ¹²تو کافه کار داریم
ات:باشه
پایانه مکالمه
ات ویو
از دست تو سویون
¹⁵ مین بعد
دره خونه رو باز کردم دیدم بابام نیست
خیالم راحت شد
یه لباسه مشکی و کفش مشکی با یه کیف سفید و
آرایش ساده کردم
مو هام رو هم باز گذاشتم
دینگ
دیدم سویون برام نوشته
پایینم نمیخواد آنقدر آرایش کنی .
براش نوشتم
خب حالا آمدم
سریع از خونه زدم بیرون
سویون :جوننن چه قدر خوشگل شدی
ات : همچنین
سویون :راستی بابات چی شد
ات:خونه نبود خوب شد گفتی یادم رفت بهش پیام بدم
سویون : براش چی نوشتی ؟
ات:نوشتم سلام امشب کافه کار دارم دیر میام
سویون : بیا تاکسی اومد
پرش زمانی به بار
ات : بنظرت تصمیم درستی گرفتیم ؟
سویون : فکر کنم... بیا بریم اونجا بشنیم
ات:باش
تهیونگ ویو
چشمم به در خورد دو تا دختر خیلی خوشگل وارد بار شدن
تهیونگ : هی کوک
کوک: بله
تهیونگ:فکر کنم زن ایندتو پیدا کردم
کوک : کدوم
اشاره به سویون
کوک : واو چقدر خوشگله، دختر کنارشم همین طور
تهیونگ : اون برا منه
کوک : بیا یه مسابقه
تهیونگ: چی ؟
کوک:هرکی تونست مخه دختره رو بزنه بردس
تهیونگ:باش
رفتم سمت دختره و
گفتم :بنظرتون بد نیست یه دختره خوشگل توی یه همچین بار بدی باشه
(روبه ات )
سویون :نه
ات: با تو نبود (آروم )
نه اصلا هم بد نیست
امیدوارم دوست داشته باشین✨️
۲۴۴
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.