پارت5⛩️🌡yummy Blood
(پوستر خون خوشمزه به خاطر تغییر ژانر داستان عوض شد)
کوک:(ورد حافظه برگشتن خوند)
ا. ت:میفته زمین و سرشو با دستش میگیره و یه لحظه تمام خاطراشتباه و چیزایی که باید بدونه عینه برق از ذهنش میگذره و تا همه چیز یادش میاد توی هوا معلق میشه و ظاهرش از انسانی به شکل یک پری تغییر میکنه و شکل پری ها میشه
کوک:(ذهنش:چقدر خوشگل تر شد وقتی پری شد)
ا. ت:اسم..... اسم من سونامی هست
کوک:خب سلام سونامی ازم نمیترسی؟ ازم متنفری درسته؟
(نکته از این به بعد اسم ا. ت میشه سونامی)
سونامی:ازت میترسم ولی ازت متنفر نیستم
کوک:چیی لابد کامل کار نکرده یا شاید...
سونامی:اروم باش جعون جونگ کوک من هنوزم دوست دارم (شما فرض کنیم الان صدای ا. ت چون پری شده یه حالت ریلکس و عینه این فرشته ها هست که یه جوریه صداشون حالت اکوعه)
کوک:چرا با اسم کامل صدام میزنی
سونامی:چ... چون.... ازت.. می.... می... تر..... سممم
کوک:درسته تو بایدم اینجوری باشی ا. ت.. نه ببخشید سونامی
سونامی:کوک از جاش بلند شد و من عینه بید میلرزیدم و اون هر قدم که میومد جلو من عقب میرفتم ولی دوسش داشتم
کوک:چرا انقد میترسییی هانننننن(داد)
سونامی:سرم داد نزن😭
بعدش سونامی بال زد و از پنجره اتاق رفت به سمت بالای تپه(درواقع رفت به سمت قصر پری ها)
کوک:نههه نرو سونامی لطفا(بغض)
از زبون راوی:سونامی میره به قصر و پدر و مادرشو میبینه کلی بغلشون میکنه سونامی تمام فامیل و خاندانشون میبینه و کل جریان این سال هارو به پدر و مادر میگه و میفهمه رییسش برای این باش بد بوده که یه خوناشام بوده و خب سونامی یه پری بوده و فقط رییسش اینو میدونسته و به هیشکی هم نگفته به پدر و مادرش قضیه کوک هم گفت و پدر و مادرش به شدت عصبانی شدن و با رابطه و علاقشون به هم مخالفت کردم سونامی هم اسرار خاصی نداشت چون الان دیگه از کوک خیلی میترسید خانواده کوک هم دقیقا مثله خانواده سونامی بودن کوک و سونامی همو دوست داشتن و نمدونستم باید چیکار کنن آیا باید یواشکی همو ببینن و همو دوست داشته باشن؟ اما اخه سونامی از کوک میترسه و خب کوک دنبال راهه.....
ادامه دارد......
اسلاید ۲عکس استایل سونامی وقتی پری میشه
ممنون که لایک میکنی
فالو کن
و کامنت بزارید ممنونممم ماچچ به کله همتون
کوک:(ورد حافظه برگشتن خوند)
ا. ت:میفته زمین و سرشو با دستش میگیره و یه لحظه تمام خاطراشتباه و چیزایی که باید بدونه عینه برق از ذهنش میگذره و تا همه چیز یادش میاد توی هوا معلق میشه و ظاهرش از انسانی به شکل یک پری تغییر میکنه و شکل پری ها میشه
کوک:(ذهنش:چقدر خوشگل تر شد وقتی پری شد)
ا. ت:اسم..... اسم من سونامی هست
کوک:خب سلام سونامی ازم نمیترسی؟ ازم متنفری درسته؟
(نکته از این به بعد اسم ا. ت میشه سونامی)
سونامی:ازت میترسم ولی ازت متنفر نیستم
کوک:چیی لابد کامل کار نکرده یا شاید...
سونامی:اروم باش جعون جونگ کوک من هنوزم دوست دارم (شما فرض کنیم الان صدای ا. ت چون پری شده یه حالت ریلکس و عینه این فرشته ها هست که یه جوریه صداشون حالت اکوعه)
کوک:چرا با اسم کامل صدام میزنی
سونامی:چ... چون.... ازت.. می.... می... تر..... سممم
کوک:درسته تو بایدم اینجوری باشی ا. ت.. نه ببخشید سونامی
سونامی:کوک از جاش بلند شد و من عینه بید میلرزیدم و اون هر قدم که میومد جلو من عقب میرفتم ولی دوسش داشتم
کوک:چرا انقد میترسییی هانننننن(داد)
سونامی:سرم داد نزن😭
بعدش سونامی بال زد و از پنجره اتاق رفت به سمت بالای تپه(درواقع رفت به سمت قصر پری ها)
کوک:نههه نرو سونامی لطفا(بغض)
از زبون راوی:سونامی میره به قصر و پدر و مادرشو میبینه کلی بغلشون میکنه سونامی تمام فامیل و خاندانشون میبینه و کل جریان این سال هارو به پدر و مادر میگه و میفهمه رییسش برای این باش بد بوده که یه خوناشام بوده و خب سونامی یه پری بوده و فقط رییسش اینو میدونسته و به هیشکی هم نگفته به پدر و مادرش قضیه کوک هم گفت و پدر و مادرش به شدت عصبانی شدن و با رابطه و علاقشون به هم مخالفت کردم سونامی هم اسرار خاصی نداشت چون الان دیگه از کوک خیلی میترسید خانواده کوک هم دقیقا مثله خانواده سونامی بودن کوک و سونامی همو دوست داشتن و نمدونستم باید چیکار کنن آیا باید یواشکی همو ببینن و همو دوست داشته باشن؟ اما اخه سونامی از کوک میترسه و خب کوک دنبال راهه.....
ادامه دارد......
اسلاید ۲عکس استایل سونامی وقتی پری میشه
ممنون که لایک میکنی
فالو کن
و کامنت بزارید ممنونممم ماچچ به کله همتون
۳۸.۷k
۲۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.