مریم خونین پارت 5
که دستی رو شونم گذاشته شد
جیغی زدمو پریدم هوا
؟ : هی هی نترس کاریت ندارم
$ تو کی هستی ؟
؟ : من باید اینو بپرسم
$ من جه یی هستم ، هان جه یی
؟ : به سر و وضعت نمیخوره اهل اینجا باشی
$ نیستم ، خب راستش من گم شدم
؟ : پس گم شدی !
$ من اولین باره میام اینجا
؟ : چی شد که از اینجا سر در آوردی ؟
$ یه نفر به قصد کشتنم بهم حمله کرد و منم تا میتونستم دویدم و نفهمیدم کجا دارم میام
؟ : هوم ، اوکی ولی کار اشتباهی کردی اومدی اینجا
$ چرا ؟
؟ : چون دیگه نمیتونی از اینجا بیای بیرون !
$ چییییی ؟
؟ دردددد گوشم پاره شد ، همین که شنیدی حق نداری بری ، یا همینجا زندگی میکنی یا میمیری
$ یعنی چی ؟ واسه چی ؟
؟ : قانونه اینجاس
$ واییییی عجب غلطی کردم اومدم اینجا
؟ : نگران نباش شاید بتونم فراریت بدم
$ واقعا ؟
؟ : اوهوم ولی خیلی سخته آدم فروش اینجا زیاد هس
$ اوم ، راستی اسمت چیه ؟
؟ : یونگی ، مین یونگی
$ اها ، میگما میتونم تا وقتی که از اینجا برم پیشت بمونم ؟
یونگی : البته چرا که نه
$ ممنونم
جعبه سیگاری از جیبش در آورد
یکیش رو برداشت و روشنش کرد
یکی دیگه هم برداشت داد به من
یونگی : میکشی ؟ ( بچه ها لطفا تهاجمی برخورد نمیکنید من قصد هیت دادن به شوگا رو ندارم که مثلا بگم شوگا سیگاریه اینا فقط همش یه فیکه همین ! )
$ چی ؟ معلومه که نه
یونگی : اوکی ولی اینجا بوی مواد دیوونت میکنه
$ یه سوال
یونگی : ها
$ اینجا بن بسته؟ یا به جای خاصی راه داره ؟
یونگی : نچ ، اینجا بن بسته
$ چه عجیب
یونگی : میخوام برم خونه میای یا نه ؟
$ ام ...
خواستم باهاش برم که دوباره یاد جین افتادم
حتما الان داره دنبالم میگرده
وایییی اگه بفهمه من خونه یه پسر موندم دعوام نمیکنه ؟
یونگی : اهای ؟ بیا دیگه منتظر چی هستی ؟
$ اخه ...
یونگی : ( آروم ) مگه نمیخوای از اینجا بری ؟
$ چرا میخوام
یونگی : پس بیا
$ راستش دارم پشیمون میشم ، اصن از کجا بدونم بهم آسیبی نمیزنی ؟ تو عم عین همینایی دیگه
یونگی سیگارش رو خاموش کرد و پرت کرد سطل آشغال
یونگی : نه نیستم ، خودمم دوست دارم از این سگ دونی برم ولی نمیتونم میفهمی ؟ نمیتونم
$ الان باور کنم ؟
یونگی : من واسم مهم نیست باور کنی یا نه ، مهم اینه خودم میدونم چجور آدمیم
$ خیلی خب میام
یونگی : پس زود باش
جیغی زدمو پریدم هوا
؟ : هی هی نترس کاریت ندارم
$ تو کی هستی ؟
؟ : من باید اینو بپرسم
$ من جه یی هستم ، هان جه یی
؟ : به سر و وضعت نمیخوره اهل اینجا باشی
$ نیستم ، خب راستش من گم شدم
؟ : پس گم شدی !
$ من اولین باره میام اینجا
؟ : چی شد که از اینجا سر در آوردی ؟
$ یه نفر به قصد کشتنم بهم حمله کرد و منم تا میتونستم دویدم و نفهمیدم کجا دارم میام
؟ : هوم ، اوکی ولی کار اشتباهی کردی اومدی اینجا
$ چرا ؟
؟ : چون دیگه نمیتونی از اینجا بیای بیرون !
$ چییییی ؟
؟ دردددد گوشم پاره شد ، همین که شنیدی حق نداری بری ، یا همینجا زندگی میکنی یا میمیری
$ یعنی چی ؟ واسه چی ؟
؟ : قانونه اینجاس
$ واییییی عجب غلطی کردم اومدم اینجا
؟ : نگران نباش شاید بتونم فراریت بدم
$ واقعا ؟
؟ : اوهوم ولی خیلی سخته آدم فروش اینجا زیاد هس
$ اوم ، راستی اسمت چیه ؟
؟ : یونگی ، مین یونگی
$ اها ، میگما میتونم تا وقتی که از اینجا برم پیشت بمونم ؟
یونگی : البته چرا که نه
$ ممنونم
جعبه سیگاری از جیبش در آورد
یکیش رو برداشت و روشنش کرد
یکی دیگه هم برداشت داد به من
یونگی : میکشی ؟ ( بچه ها لطفا تهاجمی برخورد نمیکنید من قصد هیت دادن به شوگا رو ندارم که مثلا بگم شوگا سیگاریه اینا فقط همش یه فیکه همین ! )
$ چی ؟ معلومه که نه
یونگی : اوکی ولی اینجا بوی مواد دیوونت میکنه
$ یه سوال
یونگی : ها
$ اینجا بن بسته؟ یا به جای خاصی راه داره ؟
یونگی : نچ ، اینجا بن بسته
$ چه عجیب
یونگی : میخوام برم خونه میای یا نه ؟
$ ام ...
خواستم باهاش برم که دوباره یاد جین افتادم
حتما الان داره دنبالم میگرده
وایییی اگه بفهمه من خونه یه پسر موندم دعوام نمیکنه ؟
یونگی : اهای ؟ بیا دیگه منتظر چی هستی ؟
$ اخه ...
یونگی : ( آروم ) مگه نمیخوای از اینجا بری ؟
$ چرا میخوام
یونگی : پس بیا
$ راستش دارم پشیمون میشم ، اصن از کجا بدونم بهم آسیبی نمیزنی ؟ تو عم عین همینایی دیگه
یونگی سیگارش رو خاموش کرد و پرت کرد سطل آشغال
یونگی : نه نیستم ، خودمم دوست دارم از این سگ دونی برم ولی نمیتونم میفهمی ؟ نمیتونم
$ الان باور کنم ؟
یونگی : من واسم مهم نیست باور کنی یا نه ، مهم اینه خودم میدونم چجور آدمیم
$ خیلی خب میام
یونگی : پس زود باش
۱۴.۵k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.