دریای طوفانی🌊پارت۳
دیدم شوگا(دوست جیمین)بهم زل زده
-شوگا:تواینجا چیکار میکنی جیمین گفت بیمارستانی...!
+جیسو:چرا منو تعقیب میکنی؟؟؟
-شوگا:من...؟؟؟(بانیش خند😏)
+جیسو:چیکارم داری؟
-شوگا: اممم .....دوست دارم...
+جیسو:چی.....الان چه غلطی کردی....!!!!!
-شوگا:دوست داشتنت غلطه؟؟
+جیسو:گمشو ازجلوم برو
-شوگا:کجا برم؟؟میخوام پیش تو باشم
یه سیلی به شوگازدم
خیلی عصبانی بودم
فک نمیکردم همچین چیزی بگه
یهو یه ماشین اومد
یه نفرجلو چشامو گرفت انداختم تو ماشین
یه حسی بهم میگفت نقشه شوگاهس
پرش زمانی
چشاموباز کردن
شوگا دقیقا روبه روم وایساده بود
دست وپامو ودهنمو بسته بودن
یکی یکم عطرتو اتاقه زد ورفت(عطر تحریک کننده)
شوگا دست پامو باز کردچسبی که رولبم بودو خودم باز کردم
اون عطر منو یه جورایی مست کرده بود
نتونستم جلوی خودمو بگیرم
لبامو تولباش گذاشتم
اونم ازخداش بود
منو انداخت روتخت و
آروم لباسامو درآورد
بعد شلوار خودشو درآورد
(چه بادقتم میخونه😐😂😂)
اونو کرد توی من
پرش زمانی
بیدار شدم
دیدم تو بغل شوگام ولخت بودیم
یادم به شب قبل اومد
ادامه داره...........
-شوگا:تواینجا چیکار میکنی جیمین گفت بیمارستانی...!
+جیسو:چرا منو تعقیب میکنی؟؟؟
-شوگا:من...؟؟؟(بانیش خند😏)
+جیسو:چیکارم داری؟
-شوگا: اممم .....دوست دارم...
+جیسو:چی.....الان چه غلطی کردی....!!!!!
-شوگا:دوست داشتنت غلطه؟؟
+جیسو:گمشو ازجلوم برو
-شوگا:کجا برم؟؟میخوام پیش تو باشم
یه سیلی به شوگازدم
خیلی عصبانی بودم
فک نمیکردم همچین چیزی بگه
یهو یه ماشین اومد
یه نفرجلو چشامو گرفت انداختم تو ماشین
یه حسی بهم میگفت نقشه شوگاهس
پرش زمانی
چشاموباز کردن
شوگا دقیقا روبه روم وایساده بود
دست وپامو ودهنمو بسته بودن
یکی یکم عطرتو اتاقه زد ورفت(عطر تحریک کننده)
شوگا دست پامو باز کردچسبی که رولبم بودو خودم باز کردم
اون عطر منو یه جورایی مست کرده بود
نتونستم جلوی خودمو بگیرم
لبامو تولباش گذاشتم
اونم ازخداش بود
منو انداخت روتخت و
آروم لباسامو درآورد
بعد شلوار خودشو درآورد
(چه بادقتم میخونه😐😂😂)
اونو کرد توی من
پرش زمانی
بیدار شدم
دیدم تو بغل شوگام ولخت بودیم
یادم به شب قبل اومد
ادامه داره...........
۱۹.۱k
۰۵ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.