رمان نجاتگر قلب(اکسو)
رمان نجاتگر قلب(اکسو)
part1
سون جو ویو:
(علامت سون جو-)
- کت و شلوارمو
میپوشم و موهامو
دم اسبی میبندم.
امروز قراره معلوم
بشه که کی قراره
مدیر رئیس باشه.
من یا معاون کیم(
پسر ناپدری سون جو)
داشتم از پله ها
میرفتم پایین که
جویو صدام میزنه.
(علامت جویو÷)
÷نونا.یه لحظه وایسا.
- چیه.باز چیشده؟
÷میشه من رو تا
دانشگاه برسونی؟
- نه.امروز کار دارم.
÷لطفا....
- باشه زود حاضر شو .
جویو رو رسوندم
و خودمم رفتم شرکت.
(علامت همکار ها•)
•سلام خانم.
- سلام.
•سلام خانم.
(علامت کیم یون اون£)
£سلام سون جو.
- سلام آقای کیم.
£میشه دیگه انقدر
با من رسمی صحبت
نکنی؟
- تا وقتی معلوم بشه
کی مدیر شرکت
میشه نه.
رفتم و به اتاق آقای
کیم رسیدم .
(علامت ناپدری سون جو¥)
¥سلام بر دخترم.
- بهت گفتم به من نگو
دخترم.من دخترت نیستم.
¥بس کن دخترم.
- بفرمایید.اینم تحقیقی
که گفته بودین انجام بدم.
شرکت کارگین یک شرکت
گیمی هست و بازی هایی
که تا حالا داشته خیلی
پر مخاطب بوده.
صاحب این شرکت
به نام پارک این یانگ
هست که به کمک بچه هاش
یعنی پارک چانیول پسرش و
پارک سویول دخترش این
شرکت رو اداره میکنن.
¥اطلاعات خوبی بدست
آوردی.میتونی بری.
- آقای کیم.میشه بپرسم
کی برای مدیر بودن
انتخاب میشه؟
¥تو سخنرانی میگم.
از اتاق رئیس درمیام و
وارد سالن سخنرانی میشم.
¥امروز قراره که مدیر
شرکت بایکنت رو تایین
کنم.به نظر شما چه کسی
خواهد بود؟
برای این مدیریت پیشنهادی
دارم..........
این داستان ادامه دارد........❤️
part1
سون جو ویو:
(علامت سون جو-)
- کت و شلوارمو
میپوشم و موهامو
دم اسبی میبندم.
امروز قراره معلوم
بشه که کی قراره
مدیر رئیس باشه.
من یا معاون کیم(
پسر ناپدری سون جو)
داشتم از پله ها
میرفتم پایین که
جویو صدام میزنه.
(علامت جویو÷)
÷نونا.یه لحظه وایسا.
- چیه.باز چیشده؟
÷میشه من رو تا
دانشگاه برسونی؟
- نه.امروز کار دارم.
÷لطفا....
- باشه زود حاضر شو .
جویو رو رسوندم
و خودمم رفتم شرکت.
(علامت همکار ها•)
•سلام خانم.
- سلام.
•سلام خانم.
(علامت کیم یون اون£)
£سلام سون جو.
- سلام آقای کیم.
£میشه دیگه انقدر
با من رسمی صحبت
نکنی؟
- تا وقتی معلوم بشه
کی مدیر شرکت
میشه نه.
رفتم و به اتاق آقای
کیم رسیدم .
(علامت ناپدری سون جو¥)
¥سلام بر دخترم.
- بهت گفتم به من نگو
دخترم.من دخترت نیستم.
¥بس کن دخترم.
- بفرمایید.اینم تحقیقی
که گفته بودین انجام بدم.
شرکت کارگین یک شرکت
گیمی هست و بازی هایی
که تا حالا داشته خیلی
پر مخاطب بوده.
صاحب این شرکت
به نام پارک این یانگ
هست که به کمک بچه هاش
یعنی پارک چانیول پسرش و
پارک سویول دخترش این
شرکت رو اداره میکنن.
¥اطلاعات خوبی بدست
آوردی.میتونی بری.
- آقای کیم.میشه بپرسم
کی برای مدیر بودن
انتخاب میشه؟
¥تو سخنرانی میگم.
از اتاق رئیس درمیام و
وارد سالن سخنرانی میشم.
¥امروز قراره که مدیر
شرکت بایکنت رو تایین
کنم.به نظر شما چه کسی
خواهد بود؟
برای این مدیریت پیشنهادی
دارم..........
این داستان ادامه دارد........❤️
۲.۲k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.