فیک مافیای من فصل دوم پارت ۴:
فیک مافیای من فصل دوم پارت ۴:
ا،ت و کوک به سمته تخته خواب رفتن و کوکتیشرتشو در آورد و محکم ا،ت رو بغل کرد و چشماش بست اما بیدار بود که حواسش به ا،ت باشه یک دفعه دیدم اون کابوسه دوباره اومده سراغش
ا،ت:عایییی نههههه کوککککککککککک لطفاااا(با گریه)
کوک:ا،ت عشقم
کوک:عشقم
ا،ت:(گریه ی زیاد)
کوک:تموم شد من کنارمتم اروم باش
ا،ت:خسته شدم از این کابوسه
کوک:تموم میشه تو اروم باش من دیگه پیشتم عشقم
کوک:بیا اروم باش بیا بخوابیم
ا،ت:باشه
کوک ا،ت رو بغل کرد و باهم خوابیدن
صبح ویو:
کوک:بیدار شدم و دیدم ا،ت خوابه که دیگه نتونستم تحمل کنم و شروع کردم به بوسیدنه لباش بعد از چند دقیقه دیدم که ا،ت داره همکاری میکنه
کوک:بیدار شدی قشنگم؟
ا،ت:اوهوم صبح بخیر
کوک:پاشو بیا باهم بریم پایین
ا،ت:باشه
۲سال بعد:
ا،ت:الان منو کوک ۱ساله که ازدواج کردیم و اینکه این چند روز کوک خیلی سرد شده فکر کنم برای کارای شرکتشون هست
ا،ت:عوققققق(بالا آوردن)
ا،ت:عایییییی من چم شده اوففففف بزار مطمعن بشم
ا،ت بیبی چک رو برداشت و کارا رو انجام داد و که یک دفعه دید مثبت شده از خوشحالی جیغ کشید
ا،ت:واییییی خوداییییئییی شکرت
ا،ت:الان -من مامان شدم
ا،ت:بزار برم شرکته کوک
ا،ت حاضر شد و به سمت شرکته کوک رفت
ا،ت:تق تق
کوک:بفرمایید(سرد)
ا،ت:سلام عشقممممممممممممممم
کوک:سلام اینجا چیکار میکنی؟(سرد)
ا،ت:عاممم خوب میخواستم یک چیزی بهت بدم
کوک:باشه بده ببینم(سرد)
ا،ت بیبی چک رو روی میز کوک گذاشت
کوک:برام دما سنج اوردی؟
ا،ت:عایششش آخه این دماسنجههه
کوک:پس چیه
ا،ت:یکم فکر کن
کوک:نمیدونم بگو
ا،ت:داری بابا میشی
کوک:چیییییییییییی(با ذوق)
ا،ت:داری بابا میشی
کوک:یسسسسسسسس
ا،ت:اروم الان همه میفهمن
کوک به سمته ا،ت رفت و محکم بغلش کرد
کوک:معذرت میخوام به خاطره سرد بودم این چند وقت سرم خیلی شلوغ بوده
ا،ت:میدونم عشقم درکت میکنم
کوک لبای ا،ت رو گرفت و میبوسیدش
کوک:مرسی بخاطر کادوی قشنگت
ا،ت:لبخند
چند سال بعد:
ا،ت و کوک به سمته تخته خواب رفتن و کوکتیشرتشو در آورد و محکم ا،ت رو بغل کرد و چشماش بست اما بیدار بود که حواسش به ا،ت باشه یک دفعه دیدم اون کابوسه دوباره اومده سراغش
ا،ت:عایییی نههههه کوککککککککککک لطفاااا(با گریه)
کوک:ا،ت عشقم
کوک:عشقم
ا،ت:(گریه ی زیاد)
کوک:تموم شد من کنارمتم اروم باش
ا،ت:خسته شدم از این کابوسه
کوک:تموم میشه تو اروم باش من دیگه پیشتم عشقم
کوک:بیا اروم باش بیا بخوابیم
ا،ت:باشه
کوک ا،ت رو بغل کرد و باهم خوابیدن
صبح ویو:
کوک:بیدار شدم و دیدم ا،ت خوابه که دیگه نتونستم تحمل کنم و شروع کردم به بوسیدنه لباش بعد از چند دقیقه دیدم که ا،ت داره همکاری میکنه
کوک:بیدار شدی قشنگم؟
ا،ت:اوهوم صبح بخیر
کوک:پاشو بیا باهم بریم پایین
ا،ت:باشه
۲سال بعد:
ا،ت:الان منو کوک ۱ساله که ازدواج کردیم و اینکه این چند روز کوک خیلی سرد شده فکر کنم برای کارای شرکتشون هست
ا،ت:عوققققق(بالا آوردن)
ا،ت:عایییییی من چم شده اوففففف بزار مطمعن بشم
ا،ت بیبی چک رو برداشت و کارا رو انجام داد و که یک دفعه دید مثبت شده از خوشحالی جیغ کشید
ا،ت:واییییی خوداییییئییی شکرت
ا،ت:الان -من مامان شدم
ا،ت:بزار برم شرکته کوک
ا،ت حاضر شد و به سمت شرکته کوک رفت
ا،ت:تق تق
کوک:بفرمایید(سرد)
ا،ت:سلام عشقممممممممممممممم
کوک:سلام اینجا چیکار میکنی؟(سرد)
ا،ت:عاممم خوب میخواستم یک چیزی بهت بدم
کوک:باشه بده ببینم(سرد)
ا،ت بیبی چک رو روی میز کوک گذاشت
کوک:برام دما سنج اوردی؟
ا،ت:عایششش آخه این دماسنجههه
کوک:پس چیه
ا،ت:یکم فکر کن
کوک:نمیدونم بگو
ا،ت:داری بابا میشی
کوک:چیییییییییییی(با ذوق)
ا،ت:داری بابا میشی
کوک:یسسسسسسسس
ا،ت:اروم الان همه میفهمن
کوک به سمته ا،ت رفت و محکم بغلش کرد
کوک:معذرت میخوام به خاطره سرد بودم این چند وقت سرم خیلی شلوغ بوده
ا،ت:میدونم عشقم درکت میکنم
کوک لبای ا،ت رو گرفت و میبوسیدش
کوک:مرسی بخاطر کادوی قشنگت
ا،ت:لبخند
چند سال بعد:
۲۰.۳k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.