مرا گرم کن

مرا گرم کن
(و یک بارهم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و بارن تندی گرفت
و سردم شد،ان وقت در پشت یک سنگ،
اجاق شقایق مرا گرم کرد.)
در این کوچه هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم.
من از سطح سیمانی قرن میترسم.
بیا تا نترسم من از شهر هایی که خاک سیاهشان چراگاه جرثقیل است
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
اگر کاشف معدن صبح امد،صدا کن مرا .
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت های تو،بیدددار خواهم شد... #اسطوره_سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۶)

بخند دنیا مال ماستبخند خنده فال ماستبخند امسال سال ماستبخند ...

کسی نیست، بیا زندگی را بدزدیم،ان وقت میان دو دیدار قسمت کنی...

عشق هم چیز خنده داریست،فکر کنم این را قبلا هم گفته ام ،اما خ...

به نظر من مهربونی زیاد ادمو احمق جلوه میدهمثلا تو جمع که یکی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط