عشق در یک نگاه❤🍷
عشق در یک نگاه❤🍷
پارت ۲۶
شعار: خدت میدونی❤🍷
ییعیت
لیزگه بستری شد و به وخون نیاز داشت و گروه خونیش پیدا نمیشد.
مجبوری به پسر عموش زشنگ زدم.
اومد و تست داد و خونشون یکی بود.
_خب خون بده به لیزگم دیگه
_نه نه تا تو رلشی نمیدم
_یعنی چی
_ازش جداشو
_چرا
_چون پای جونش درمیون
اصلا از ایران برو تا من به لیزگه خون بدم.
_کرمت چیع؟
_کرمم اوم...
سوال خوبیع
قبل از اینکه بیای من و لیزگه رل بودیم و من بکارتشو گرفتم هه
_خب ریدی داداش من پرده لیزگه رو ۳ سال پیش زدم یعنی 1 سال بعد رل زدنمون
_هه تو خیلی ساده ای.
خودم لیزگع رو بردم بکارشو ترمیم کرد
_چی؟
_بلع پس چی؟
_باش من میرم تا ۵ ساعت دیگه فقط صبر کن.
بعد ۲۰ مین برگه ای بردم اتاق لیزگه و تو جیب لباسش گذاشتم لیزگه خاب بود.
محمت پسرعموشو راضی کردم تا چیزیراجب من نگه.
رفتم خونه.
نفس عمیقی کشیدم یه بلیت برای اسپانیا گرفتم و چمدونمو جمع کردم و سمت فرودگاه حرکت کردم.
سوار هواپیما شدم برای همیشه از ترکیه خدافزی کردم
ادامه دارد...
پارت ۲۶
شعار: خدت میدونی❤🍷
ییعیت
لیزگه بستری شد و به وخون نیاز داشت و گروه خونیش پیدا نمیشد.
مجبوری به پسر عموش زشنگ زدم.
اومد و تست داد و خونشون یکی بود.
_خب خون بده به لیزگم دیگه
_نه نه تا تو رلشی نمیدم
_یعنی چی
_ازش جداشو
_چرا
_چون پای جونش درمیون
اصلا از ایران برو تا من به لیزگه خون بدم.
_کرمت چیع؟
_کرمم اوم...
سوال خوبیع
قبل از اینکه بیای من و لیزگه رل بودیم و من بکارتشو گرفتم هه
_خب ریدی داداش من پرده لیزگه رو ۳ سال پیش زدم یعنی 1 سال بعد رل زدنمون
_هه تو خیلی ساده ای.
خودم لیزگع رو بردم بکارشو ترمیم کرد
_چی؟
_بلع پس چی؟
_باش من میرم تا ۵ ساعت دیگه فقط صبر کن.
بعد ۲۰ مین برگه ای بردم اتاق لیزگه و تو جیب لباسش گذاشتم لیزگه خاب بود.
محمت پسرعموشو راضی کردم تا چیزیراجب من نگه.
رفتم خونه.
نفس عمیقی کشیدم یه بلیت برای اسپانیا گرفتم و چمدونمو جمع کردم و سمت فرودگاه حرکت کردم.
سوار هواپیما شدم برای همیشه از ترکیه خدافزی کردم
ادامه دارد...
۲.۴k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.