تک پارتی از جونگکوک
تکپارتی از همه اعضا وقتی تصادف کردی و رفتی تو کما و چندبار قلبت وایمیسته
جونگکوک
دوباره داره خودزنی میکنه و به خودش ل.ع.ن.ت میفرسته و مدام به دیوار مشت میزنه طوری که انگشتاش زخم شده و داره ازشون خون میاد کم کم خودشو آروم میکنه و میره لباساشو مرتب کنه خونو از رو دستاش پاک میکنه و بهسمت بیمارستانی میره که فرشته کوچولوش بخاطر اون روی تخت خوابیده بود و داشت جون میداد وقتی به بیمارستان رسید یه راست به سمت اتاق ات رفت مثل همیشه دستای ظریف و بلورین ات رو گرفت و بوسید صورت و موهای دخترک رو نوازش کرد یهو از نوازششون دست برداشت دست ات رو گرفت وشروع کرد به گریه کردن. گریش اونقدر شدید بود که انگار خودش فقط میفهمید که چی می گفت مدتی از حرف زدنش گذشته بود که آروم شد دیگه گریش اونقدر شدت نداشت ولی چشاش قرمز شده بودن انگار که خون گریه کرده بود
جونگکوک:ات فرشته ی زندگیم خواهش میکنم پاشو التماست میکنم اگه یه وقت خدایی نکرده بلایی سرت بیاد من هیچوقت خودمو نمیبخشم اصلا چرا خودمو سرزنش میکنم خودم رو خلاص میکنم ات مگه قول ندادی به خاطر هر دعوایی که پیش بیاد دست به کارای خطرناک نمی کنی این بود قول دادنت کاشکی بیشتر مواظبت بودم اگه منه احمق باهات اونشب دعوا نمیکردم و تو بیرون نمیرفتی الان کنار هم بودیم. همش تقصیر منه متاسفم فرشته ی من
میدونم بد شد🥲
ولی.....
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤
جونگکوک
دوباره داره خودزنی میکنه و به خودش ل.ع.ن.ت میفرسته و مدام به دیوار مشت میزنه طوری که انگشتاش زخم شده و داره ازشون خون میاد کم کم خودشو آروم میکنه و میره لباساشو مرتب کنه خونو از رو دستاش پاک میکنه و بهسمت بیمارستانی میره که فرشته کوچولوش بخاطر اون روی تخت خوابیده بود و داشت جون میداد وقتی به بیمارستان رسید یه راست به سمت اتاق ات رفت مثل همیشه دستای ظریف و بلورین ات رو گرفت و بوسید صورت و موهای دخترک رو نوازش کرد یهو از نوازششون دست برداشت دست ات رو گرفت وشروع کرد به گریه کردن. گریش اونقدر شدید بود که انگار خودش فقط میفهمید که چی می گفت مدتی از حرف زدنش گذشته بود که آروم شد دیگه گریش اونقدر شدت نداشت ولی چشاش قرمز شده بودن انگار که خون گریه کرده بود
جونگکوک:ات فرشته ی زندگیم خواهش میکنم پاشو التماست میکنم اگه یه وقت خدایی نکرده بلایی سرت بیاد من هیچوقت خودمو نمیبخشم اصلا چرا خودمو سرزنش میکنم خودم رو خلاص میکنم ات مگه قول ندادی به خاطر هر دعوایی که پیش بیاد دست به کارای خطرناک نمی کنی این بود قول دادنت کاشکی بیشتر مواظبت بودم اگه منه احمق باهات اونشب دعوا نمیکردم و تو بیرون نمیرفتی الان کنار هم بودیم. همش تقصیر منه متاسفم فرشته ی من
میدونم بد شد🥲
ولی.....
امیدوارم خوشتون اومده باشه❤
۱۶.۵k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.