مافیای من
مافیای من
استاد: هی شوهر میکنی میفهمی
+ای جان 😈
استاد: میزنمتااا
+صحیح😈
*ویو ا.ت*
یهو افتاد دنبالم از همون اول باهم شوخی داشتیم با چوب افتاده بود دنبالم به پشتم نگاه کردم یهو خودم به یچیزی
_حواست کجاست
استاد: خب دیگه برو گرم کن تنیبهی
+از جلو یا پشت؟
استاد: از 4طرف برو گمشو حاضر شدو
*ویو ا.ت*
رفتم امدم پایین یکی از بچه ها گرمم کرد رفتم استاد به یکی گفت بیاد
_حالا چرا من؟
+چون ارشدی
*ویو جونگکوک*
از حرص صبح با مشت میزدم تو شکمش ولی انگار. نه انگار استاد داشت به بچه ها میگفت چطوری بزنن یکم گذاشت گفتم
_بهت نمیخوره ارشد باشی
+اهوم
_درد میکنه*پوزخند زد*
+نه
_وات
استاد: هی شوهر میکنی میفهمی
+ای جان 😈
استاد: میزنمتااا
+صحیح😈
*ویو ا.ت*
یهو افتاد دنبالم از همون اول باهم شوخی داشتیم با چوب افتاده بود دنبالم به پشتم نگاه کردم یهو خودم به یچیزی
_حواست کجاست
استاد: خب دیگه برو گرم کن تنیبهی
+از جلو یا پشت؟
استاد: از 4طرف برو گمشو حاضر شدو
*ویو ا.ت*
رفتم امدم پایین یکی از بچه ها گرمم کرد رفتم استاد به یکی گفت بیاد
_حالا چرا من؟
+چون ارشدی
*ویو جونگکوک*
از حرص صبح با مشت میزدم تو شکمش ولی انگار. نه انگار استاد داشت به بچه ها میگفت چطوری بزنن یکم گذاشت گفتم
_بهت نمیخوره ارشد باشی
+اهوم
_درد میکنه*پوزخند زد*
+نه
_وات
۴۳۰
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.