تک پارتی❤
تک پارتی❤
#استری_کیدز
#استریکیدز
#تک_پارتی
*وقتی یه دختر بهش نزدیک میشد و تو دختررو گایی....ببخشید با خاک یکسان کردی*
درخواستی🖤
(ا/ت ویو)
توی پارتی بودیم که همه ی آیدلا اونجا بودن و با هم خوش میگذروندن و چان داشت با دوستش که توی یه گروه دیگست که اسمش لیا بود(لیا ایتزی نیست، کمبود اسمیه😐)حرف میزد و میدیدم که لیا داره هی بهش نزدیک تر میشه.
داشتم از دور نگاهشون میکردم و به اینکه چجوری دختره داشت چان رو به خودش نزدیک میکرد نگاه میکردم، فکر میکردم قراره چان ازش دور بشه ولی...... اشتباه میکردم، چان ازش دور نمیشد و به بگو بخند ادامه میداد و من بیشتر حرص میخوردم.
(راویم بیبی گوریل)
ا/ت رفت جلو و وایساد پیش چان و به تخم چشم های دختره نگاه میکرد
(÷ لیا . + ا/ت)
+عزیزم نیازی نیست اینقدر سعی کنی بهش نزدیک شی اون دوست دختر داره
÷چی داری میگی؟
+معلوم نیست چی دارم میگم؟دارم بهت میگم از دوست پسرم دور شو فهمیدی؟
*همه به اون دوتا نگاه میکردن و دورشون جمع شده بودن*
÷اگه دور نشم چی؟
+*پوزخند میزنه و موهاشو میگیره و میکشه پایین و آروم بهش میگه*نمیخوای که آبروت بره؟پس دور شو
÷ولم کن
+نمیکنم *شروع میکنه به بقیه نگاه کردن و داد زدن*میبینید؟ اینجا یه پیک می داریم،داره سعی میکنه دوست پسر بقیه رو بدزده آخییی(اصلا قصد توهین به لیا ندارم و به همه احترام قائلم و اینجا منظور از لیا یه لیای خیالیه)
*خلاصه که ا/ت وسط همه لیا رو با خاک یکسان میکنه و ولش میکنه و بعد کراوات چان رو میگیره و میکشونتش تو ماشین و در طول راه چان خیلی مظلوم شده بود و هیچ حرفی زده نشد ولی چان هی به بیرون نگاه میکرد و لبخند میزد*
ا/ت: نخند
چان: اوم....آخه....این زیادی کیوت بود
ا/ت: من کیوت نیستم....برو به بقیه دخترا بگو کیوت
چان: ا/تتتت نکن دیگه، ببخشید
ا/ت: ........(بی شخصیت جوابشو بده)
چان:مامی؟
ا/ت: عههه زهرماررر (کوفتتت زهرمار به خودتتت)
چان: *میخنده*باشه باشه ببخشید
لایک کون❤
فالو کون🖤
کامنو بزا🐺
#استری_کیدز
#استریکیدز
#تک_پارتی
*وقتی یه دختر بهش نزدیک میشد و تو دختررو گایی....ببخشید با خاک یکسان کردی*
درخواستی🖤
(ا/ت ویو)
توی پارتی بودیم که همه ی آیدلا اونجا بودن و با هم خوش میگذروندن و چان داشت با دوستش که توی یه گروه دیگست که اسمش لیا بود(لیا ایتزی نیست، کمبود اسمیه😐)حرف میزد و میدیدم که لیا داره هی بهش نزدیک تر میشه.
داشتم از دور نگاهشون میکردم و به اینکه چجوری دختره داشت چان رو به خودش نزدیک میکرد نگاه میکردم، فکر میکردم قراره چان ازش دور بشه ولی...... اشتباه میکردم، چان ازش دور نمیشد و به بگو بخند ادامه میداد و من بیشتر حرص میخوردم.
(راویم بیبی گوریل)
ا/ت رفت جلو و وایساد پیش چان و به تخم چشم های دختره نگاه میکرد
(÷ لیا . + ا/ت)
+عزیزم نیازی نیست اینقدر سعی کنی بهش نزدیک شی اون دوست دختر داره
÷چی داری میگی؟
+معلوم نیست چی دارم میگم؟دارم بهت میگم از دوست پسرم دور شو فهمیدی؟
*همه به اون دوتا نگاه میکردن و دورشون جمع شده بودن*
÷اگه دور نشم چی؟
+*پوزخند میزنه و موهاشو میگیره و میکشه پایین و آروم بهش میگه*نمیخوای که آبروت بره؟پس دور شو
÷ولم کن
+نمیکنم *شروع میکنه به بقیه نگاه کردن و داد زدن*میبینید؟ اینجا یه پیک می داریم،داره سعی میکنه دوست پسر بقیه رو بدزده آخییی(اصلا قصد توهین به لیا ندارم و به همه احترام قائلم و اینجا منظور از لیا یه لیای خیالیه)
*خلاصه که ا/ت وسط همه لیا رو با خاک یکسان میکنه و ولش میکنه و بعد کراوات چان رو میگیره و میکشونتش تو ماشین و در طول راه چان خیلی مظلوم شده بود و هیچ حرفی زده نشد ولی چان هی به بیرون نگاه میکرد و لبخند میزد*
ا/ت: نخند
چان: اوم....آخه....این زیادی کیوت بود
ا/ت: من کیوت نیستم....برو به بقیه دخترا بگو کیوت
چان: ا/تتتت نکن دیگه، ببخشید
ا/ت: ........(بی شخصیت جوابشو بده)
چان:مامی؟
ا/ت: عههه زهرماررر (کوفتتت زهرمار به خودتتت)
چان: *میخنده*باشه باشه ببخشید
لایک کون❤
فالو کون🖤
کامنو بزا🐺
۱۲.۲k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.