پارت۹
ات: آهان
جیمین : چی نکنه میخواستی چیز دیکه ای بشنوی
ات: نه
ویو ات
شتتت اون دختره که تو رقص به جیمین کمک میکنع این اینجا چکار میکنه
جیمین: میا چطوری چرا امروزا نمیای
میا:سرما خورده بودن برای همین
جیمین : الان حالت بهتره
میا: اهوم
جیمین: بیا اینجا بشین (اشاره به صندلی کنارش)
میا: باش
ویو ات
پس اسم زنیکه میا ست چرا انقدر با جیمین صمیمی جیمین نکنه اونو دوست داری نه اینجوری نیست کم کم داشت بغضم میگرفت ولی خودمو نگر داشتم جیمین داشت با اون دختره میخندیدو حرف میزد بعد من یک قطره اشک از چشمام جاری شد
تهیونگ: ات خوبی
جیهوپ: ات داری گریه میکنی چرا؟
کوک: ات
شتت چیشد مگه قرار نبود بغضمو نگر دارم یه نگاه به کوک کردمو از اونجا پاشدمو رفتم بیرون
کوک : ات ..ات کجا میری
شوگا: چیشد چرا گریه کرد
نامجون : اینجا که چیز خواصی نبود
تهیونگ : (یه نکاه به جیمین کرد ) نکنه ....
جیمین : چی نکنه میخواستی چیز دیکه ای بشنوی
ات: نه
ویو ات
شتتت اون دختره که تو رقص به جیمین کمک میکنع این اینجا چکار میکنه
جیمین: میا چطوری چرا امروزا نمیای
میا:سرما خورده بودن برای همین
جیمین : الان حالت بهتره
میا: اهوم
جیمین: بیا اینجا بشین (اشاره به صندلی کنارش)
میا: باش
ویو ات
پس اسم زنیکه میا ست چرا انقدر با جیمین صمیمی جیمین نکنه اونو دوست داری نه اینجوری نیست کم کم داشت بغضم میگرفت ولی خودمو نگر داشتم جیمین داشت با اون دختره میخندیدو حرف میزد بعد من یک قطره اشک از چشمام جاری شد
تهیونگ: ات خوبی
جیهوپ: ات داری گریه میکنی چرا؟
کوک: ات
شتت چیشد مگه قرار نبود بغضمو نگر دارم یه نگاه به کوک کردمو از اونجا پاشدمو رفتم بیرون
کوک : ات ..ات کجا میری
شوگا: چیشد چرا گریه کرد
نامجون : اینجا که چیز خواصی نبود
تهیونگ : (یه نکاه به جیمین کرد ) نکنه ....
۹.۲k
۲۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.