سلام سلام چندپارتی داریممم ازززز یونگیییییی خوب بریم
سلام سلام چندپارتی داریممم ازززز یونگیییییی خوب بریم
وقتی عضو هشتمی
ا.ت ویو
مثل همیشه عالی اجرا کردیم اها اره یادم نبود من ا.تم ۲۵ سالمه و ۴ ساله که با بی تی اس کار میکنم خوب راستش وقتی وارد گروه شدم کسیو دیدم کع تولد ۱۶ سالگیمو به جهنم تبدیل کرد یعنی یونگی.....
یونگی ویو
مین یونگیم عضو بی تی اس اگه بخام به عقب برگردم برمیگردم به تولد ۱۶ سالگی ا.ت کاری که کردمو درست میکردم اها الان۲۹ سالمه
ا.ت ویو حال
بعد اجرا من حالم ب شد چون من ناراحتی قلبی دارم حالم اصلن خوب نبو روی تخت اتاق تمرین دراز کشیده بودم و داشتم با دستگاه نفس میکشیدم و سرم بهم وصل بود کهددر اوتاقم باز شد جیمین بود
ج : حالت خوبه
ا.ت :سرمو به معنی اره تکون دادم
ج : میدونی هروقت اینجوری میبینمت حالم بد میشه
ا.ت: دستگارو از رو دهنم برداشتم و با صدای گرفته گفتم جیمینا ی چیز میگم به کسی نباید بگی
ج: اتفاقی افتاده؟
ا.ت: جیمین شی ببین من باید هرچه زودتر عمل بشم و عملم فقط ۳۰ درصد امید برگشت به دنیارو داره
ج: چ...چیداری میگی تو
ا.ت: از توی جیبم ی نامه دراوردم بهش دادم ببین ازت ی خواهش دارم
ج: ا.ت تو چی داری میگی
ا.ت: گوش کن این نامرو وقتی رفتم اتاق عمل میتونی بدی به یونگی؟
ج: تو اتفاقی نمیفته واست اوکی
ا.ت: جمین شی اینکارو میکنی واسم
ج: بزور نامرو گرفتم از دستش و گفتم اوهوم باشه ولی زود خوب شو
یونگی ویو
ا.ت حالش خوب نبود و خیلیی استرس داشتم
داشتم گیریممو پاک میکردم که جیمین ناراحت اومد تو اعضا رفتن سمتش منم رفتم پیششون
هوپ: داداش خوبه؟
کوک: سرم زده؟
جیمین: اوم خوبه اره سرم زدن بهش
نام: من دیدمش خیلی عرق کرده بود
جین: اره بدنشم داغ بود
یونگی: الان خوبه
جیمین : اره خوبه
ا.ت ویو ۱ ساعت بعد
سرممو دراوردم اومدم بیرون دیدم اعضا نیستن پرسیدم گفتن تو لاوی نشستن منتظرمنن یعنی یونگیم نگرانم شدع؟ اخه این چه سوالیه ...........
وقتی عضو هشتمی
ا.ت ویو
مثل همیشه عالی اجرا کردیم اها اره یادم نبود من ا.تم ۲۵ سالمه و ۴ ساله که با بی تی اس کار میکنم خوب راستش وقتی وارد گروه شدم کسیو دیدم کع تولد ۱۶ سالگیمو به جهنم تبدیل کرد یعنی یونگی.....
یونگی ویو
مین یونگیم عضو بی تی اس اگه بخام به عقب برگردم برمیگردم به تولد ۱۶ سالگی ا.ت کاری که کردمو درست میکردم اها الان۲۹ سالمه
ا.ت ویو حال
بعد اجرا من حالم ب شد چون من ناراحتی قلبی دارم حالم اصلن خوب نبو روی تخت اتاق تمرین دراز کشیده بودم و داشتم با دستگاه نفس میکشیدم و سرم بهم وصل بود کهددر اوتاقم باز شد جیمین بود
ج : حالت خوبه
ا.ت :سرمو به معنی اره تکون دادم
ج : میدونی هروقت اینجوری میبینمت حالم بد میشه
ا.ت: دستگارو از رو دهنم برداشتم و با صدای گرفته گفتم جیمینا ی چیز میگم به کسی نباید بگی
ج: اتفاقی افتاده؟
ا.ت: جیمین شی ببین من باید هرچه زودتر عمل بشم و عملم فقط ۳۰ درصد امید برگشت به دنیارو داره
ج: چ...چیداری میگی تو
ا.ت: از توی جیبم ی نامه دراوردم بهش دادم ببین ازت ی خواهش دارم
ج: ا.ت تو چی داری میگی
ا.ت: گوش کن این نامرو وقتی رفتم اتاق عمل میتونی بدی به یونگی؟
ج: تو اتفاقی نمیفته واست اوکی
ا.ت: جمین شی اینکارو میکنی واسم
ج: بزور نامرو گرفتم از دستش و گفتم اوهوم باشه ولی زود خوب شو
یونگی ویو
ا.ت حالش خوب نبود و خیلیی استرس داشتم
داشتم گیریممو پاک میکردم که جیمین ناراحت اومد تو اعضا رفتن سمتش منم رفتم پیششون
هوپ: داداش خوبه؟
کوک: سرم زده؟
جیمین: اوم خوبه اره سرم زدن بهش
نام: من دیدمش خیلی عرق کرده بود
جین: اره بدنشم داغ بود
یونگی: الان خوبه
جیمین : اره خوبه
ا.ت ویو ۱ ساعت بعد
سرممو دراوردم اومدم بیرون دیدم اعضا نیستن پرسیدم گفتن تو لاوی نشستن منتظرمنن یعنی یونگیم نگرانم شدع؟ اخه این چه سوالیه ...........
۳.۴k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.