پارته بعددددد
پارته بعددددد
پارت۲۹
—چون کوک شنید اون اینطوری گف براهمین عصبانی شد کم\\رتو میگیره و به خودش میچسبونه (بعضی وقتا شاید مثلا شما رو بیارم مثلا بگم تو شما یکم حس بگیرین بعدیدفه یادتون بیاد که عهههه واگعی نیس)... : دوست دخترمهههه
€اوممم خیلی خشکلههه (توذهنش).عجب حالی میده خوشگذرونی باهاش ...چقد سک\\شیعههه
ویوا.ت
چون دیدم اون مردیکه هی\\ز داره با خمار و ید نگآ میکنه و چون میخواستم کاری کنم که بفهمه ولی واقعا حصله ندارم که من براکوکم...
&اوممم د\\دی دیگه بریمممم حصله م سر رف
—باتعجب و پوزخند : اوممم اوک بریم بی.ب
€ایشش
—درحاله رفتن : چرا گفتی ددی؟؟..
&چون حصله ریختشو نداشتم براهمین داش رو مخم میرف براهمین گفتم حالا توهم ادامه نده (باچش غره و داشت دستشو از بازویه کوک ول میکرد و بره که کوک نمیزاره)...
—فرار نکن همینجا پیشه د\\دیت باید بمونی😈
&کوکککک
—بلع بی.ب؟؟
&کوک مسخره بازی درنیار تواین موقعه اینطوری نگو....ماکه واقعنی باهم نیستیم پس انقد بی.ب بی.ب نگوووو ول کن دستمووو
—نه دیگه نشد بی.ب...
&کوککک
—اوهههه لیاعههههه....ا.ت باید بریم ازاینجا
&کجا بریم؟؟؟دیگه کجا؟؟
—باید بریم طبقه بالااااا بدووو
&چراااا....من طبقه بالا نمیام
—بابا بخچا نخوا نیس که تو فقط بیااا میگم چیشدهعهه
&اوفففف بریممم
میرن بالا
—برو تو اتاقه برووو بروووو
یدفه میرن فیلم هندی میشه درن درن کوک درو میبنده و ا.ت به در میچسبه کوک یه دستش رو دره و محوه ا.ته میشه....بجا ا.ت خودتونو بزارین مور مورتون میشههههه عررررر
&حالا اگه تموم شد برو اونور بریم ببرون
—یدفه میره عقب خودشو درست میکنه : اهمممم ...خب لیا بود براهمین گفتم بیایم اینجا اگه مارو میدید دیگه ول نمیکرد
&خب دیگه اومدیم و گیر افتادیم ..چون الان صددرصد ماشینمونو دیده و فهمیده و اگه ماهم الان بریم پایین ممکنه بفهمه
—اولا راست میگی دوما ماشینمونننننن؟؟؟
&بلعععع چه انتظار داری بگم ماشینتتتت.....خودت منو اوردی تو عمارتت و گفتی من دیگه ماله توعم پس ماشینت همچیت ماله منه ....چی چی گفتم نه منظورم چون منم پیگه باهاتم پس براتو برا منم هس نه اوفففف ول کننن بزار برممم
—اووووو میبینم دهنت لق شد و لو دادی؟؟😈چیشد بی.ب هول شدی؟؟
&کوککککک ....
—باپوزخند : اوکککک.....ولی اینو قبول کن که خودت لو دادی تقصیر من نی
&درو باز میکنه میره : ایششس
—پشته سرش پوزخند میزنه
استایلشونو اگه تونستم میزارم
&کوککک میشه دیگه بریممم
—ساعت چنده ؟؟؟..11 ؟؟...اوووو هنو وقته فعلا وایسا هنو نیومدیم کهههه
&چییییی یما از ساعت ۵..۶تالان اینجاییم باز کمههه بیا بریممممم
—ا.تتتتت
&چتههه گرخیدم ...
—خفه شو گفتم باید بمونیممممم
&ایشششش
چن ساعت بعددد یک ربع مونده به 2
پایان۲۹
پارت۲۹
—چون کوک شنید اون اینطوری گف براهمین عصبانی شد کم\\رتو میگیره و به خودش میچسبونه (بعضی وقتا شاید مثلا شما رو بیارم مثلا بگم تو شما یکم حس بگیرین بعدیدفه یادتون بیاد که عهههه واگعی نیس)... : دوست دخترمهههه
€اوممم خیلی خشکلههه (توذهنش).عجب حالی میده خوشگذرونی باهاش ...چقد سک\\شیعههه
ویوا.ت
چون دیدم اون مردیکه هی\\ز داره با خمار و ید نگآ میکنه و چون میخواستم کاری کنم که بفهمه ولی واقعا حصله ندارم که من براکوکم...
&اوممم د\\دی دیگه بریمممم حصله م سر رف
—باتعجب و پوزخند : اوممم اوک بریم بی.ب
€ایشش
—درحاله رفتن : چرا گفتی ددی؟؟..
&چون حصله ریختشو نداشتم براهمین داش رو مخم میرف براهمین گفتم حالا توهم ادامه نده (باچش غره و داشت دستشو از بازویه کوک ول میکرد و بره که کوک نمیزاره)...
—فرار نکن همینجا پیشه د\\دیت باید بمونی😈
&کوکککک
—بلع بی.ب؟؟
&کوک مسخره بازی درنیار تواین موقعه اینطوری نگو....ماکه واقعنی باهم نیستیم پس انقد بی.ب بی.ب نگوووو ول کن دستمووو
—نه دیگه نشد بی.ب...
&کوککک
—اوهههه لیاعههههه....ا.ت باید بریم ازاینجا
&کجا بریم؟؟؟دیگه کجا؟؟
—باید بریم طبقه بالااااا بدووو
&چراااا....من طبقه بالا نمیام
—بابا بخچا نخوا نیس که تو فقط بیااا میگم چیشدهعهه
&اوفففف بریممم
میرن بالا
—برو تو اتاقه برووو بروووو
یدفه میرن فیلم هندی میشه درن درن کوک درو میبنده و ا.ت به در میچسبه کوک یه دستش رو دره و محوه ا.ته میشه....بجا ا.ت خودتونو بزارین مور مورتون میشههههه عررررر
&حالا اگه تموم شد برو اونور بریم ببرون
—یدفه میره عقب خودشو درست میکنه : اهمممم ...خب لیا بود براهمین گفتم بیایم اینجا اگه مارو میدید دیگه ول نمیکرد
&خب دیگه اومدیم و گیر افتادیم ..چون الان صددرصد ماشینمونو دیده و فهمیده و اگه ماهم الان بریم پایین ممکنه بفهمه
—اولا راست میگی دوما ماشینمونننننن؟؟؟
&بلعععع چه انتظار داری بگم ماشینتتتت.....خودت منو اوردی تو عمارتت و گفتی من دیگه ماله توعم پس ماشینت همچیت ماله منه ....چی چی گفتم نه منظورم چون منم پیگه باهاتم پس براتو برا منم هس نه اوفففف ول کننن بزار برممم
—اووووو میبینم دهنت لق شد و لو دادی؟؟😈چیشد بی.ب هول شدی؟؟
&کوککککک ....
—باپوزخند : اوکککک.....ولی اینو قبول کن که خودت لو دادی تقصیر من نی
&درو باز میکنه میره : ایششس
—پشته سرش پوزخند میزنه
استایلشونو اگه تونستم میزارم
&کوککک میشه دیگه بریممم
—ساعت چنده ؟؟؟..11 ؟؟...اوووو هنو وقته فعلا وایسا هنو نیومدیم کهههه
&چییییی یما از ساعت ۵..۶تالان اینجاییم باز کمههه بیا بریممممم
—ا.تتتتت
&چتههه گرخیدم ...
—خفه شو گفتم باید بمونیممممم
&ایشششش
چن ساعت بعددد یک ربع مونده به 2
پایان۲۹
۱.۷k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.