قلب بنفش 💜 part :۱

های من لی ا.ت هستم و ۲۰سالمه یه آرمی هستم و بایسمم کوک هستش پدرم یکی از بزرگترین شرکت طراحی و تولید لباس توی کره رو داره و خانواده ی پولداری هستیم یه دوست به نام ماریا دارم که با بابام باهم کار میکنن و دوست خانوادگیمون هستن منو ماریا باهم یه خونه توی سئول گرفتیم و اونجا زندگی میکنیم ماریا هم مثل من آرمیه اون مثل خواهرم میمونه .
ا.ت ویو:
داشتم توی گوشی می‌چرخیدم که یه خبر دیدم که نوشته بود گروه BTS فردا کنسرت دارن تو سئول و ساعت و مکانش رو مشخص کرده بود
(علامت ا.ت+علامت ماریا/)
دویدم رفتم پیش ماریا
+ماریااااا فردا گروه بی تی اس کنسرت داره توی سئوا بریم
/ارعععع ردیف های جلو بگیرررر وای فردا یونگی رو میبینم (ذوق)
+گرفتم بعدشم میریم فنساینننن
/خب بیا بریم بخوابیم ساعت ۴صبحه فردا کار داریم
+اوکیییی بریممم
رفتن تو جاشون.
+ماریا خوابم نمیبره از شوق
/منم اما می‌خوام زود فردا بشه
+وایییی نه من باید بخوابم
/منمممم
بعد از چند دقیقه
/خوابم نمیادددد‌
+منم ...چیکار کنیم
/بیا خودمون رو دلداری بدیم که اگر نخوابیم از شوگا یا کوکی خبری نیست اصن کلا بی تی اس رو نمی‌بینیم
(خلاصه با هزار بدبختی خوابیدن )
صبح .
ویو ماریا :
....
حمایتتتتت پلیز 💜🤍
گایززز فیک جدید نوشتم (درخواستی)