پارت ۱۰
پارت ۱۰
یانگ میانگ صورتش رو به صورت این سوک نزدیک کرد و به چشم های این سوک زل زد .
این سوک رشته افکارش از بین رفت و توجهش به سمت یانگ میانگ جلب شد و با تعجب بهش نگاه کرد .
یانگ میانگ : چند بار صدات زدم ! این رو گفت و بعد از این سوک فاصله گرفت .
این سوک : اوه ببخشید داشتم فکر میکردم .
یانگ میانگ : عاها .
این سوک : ببخشید اما کاری با من داشتین ؟
یانگ میانگ : خب من پرسیدم که چرا چیزی نمیخوری !
این سوک : عااا خب من گرسنه نیستم اما میخورم شما راحت باشید .
یانگ میانگ : باشه .
این سوک که خیلی خسته بود و خوابش میومد سرش رو پایین انداخت بود و درحال چرت زدن بود . که ناگهان نزدیک بود سرش به میز برخورد کند که لیهون سریع دستش را زیر سر این سوک گذاشت و سر این سوک به ارامی روی دست لیهون افتاد .
لیهون محو چهره معصوم و چشم های این سوک شده بود .
تکه ای مو روی صورتش بود که لیهون دستش رک نزدیک برد تا کنار بزنه که........
فالو 💘
لایک 🫂
کامنت 💫
یانگ میانگ صورتش رو به صورت این سوک نزدیک کرد و به چشم های این سوک زل زد .
این سوک رشته افکارش از بین رفت و توجهش به سمت یانگ میانگ جلب شد و با تعجب بهش نگاه کرد .
یانگ میانگ : چند بار صدات زدم ! این رو گفت و بعد از این سوک فاصله گرفت .
این سوک : اوه ببخشید داشتم فکر میکردم .
یانگ میانگ : عاها .
این سوک : ببخشید اما کاری با من داشتین ؟
یانگ میانگ : خب من پرسیدم که چرا چیزی نمیخوری !
این سوک : عااا خب من گرسنه نیستم اما میخورم شما راحت باشید .
یانگ میانگ : باشه .
این سوک که خیلی خسته بود و خوابش میومد سرش رو پایین انداخت بود و درحال چرت زدن بود . که ناگهان نزدیک بود سرش به میز برخورد کند که لیهون سریع دستش را زیر سر این سوک گذاشت و سر این سوک به ارامی روی دست لیهون افتاد .
لیهون محو چهره معصوم و چشم های این سوک شده بود .
تکه ای مو روی صورتش بود که لیهون دستش رک نزدیک برد تا کنار بزنه که........
فالو 💘
لایک 🫂
کامنت 💫
۱.۴k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.