دختری در گیم نت به خانواده تغییر یافت
پارت ۱۴
ا/ت: جونگ کوک تو این پمپ بنزینی که فرو شگاه داره نگه دار بچه یکم قدم بزنه حالش بهتر شه
کوک: *
ا/ت: با یونگ پیاده شدم و منتظر کوک شدیم*
کوک: اون یکی دست یونگ رو گرفتم و به سمت فروشگاه رفتیم..یهو یونگ دست دوتامونو ول کرد و خم شد و زد زیر گریه*
کوک: بغلش کردم* ا/ت بدو برو داخل ببین یک درمانگاه هستش؟
ا/ت؛ *
کوک:لپشو بوسیدم و باهاش حرف میزدم تا حواسش پرت شه*
ا/ت: کوک بدو بیا..یکی هست
*
پرستار: صبح بهش چی دادید
ا/ت:شیر و نون و پنیر
پرستار: فکر کنم سردی کرده
کوک:الان چی میشه باید برگردیم
پرستار: مقصد تون کجاس؟
کوک و ا/ت: اولسان
پرستار؛ نه خوبه..الان یک شربت معده بهش میدم تا شب که میرسید بخوابه..البته نخوابه هم مشکلی نیست
ا/ت: جونگ کوک تو این پمپ بنزینی که فرو شگاه داره نگه دار بچه یکم قدم بزنه حالش بهتر شه
کوک: *
ا/ت: با یونگ پیاده شدم و منتظر کوک شدیم*
کوک: اون یکی دست یونگ رو گرفتم و به سمت فروشگاه رفتیم..یهو یونگ دست دوتامونو ول کرد و خم شد و زد زیر گریه*
کوک: بغلش کردم* ا/ت بدو برو داخل ببین یک درمانگاه هستش؟
ا/ت؛ *
کوک:لپشو بوسیدم و باهاش حرف میزدم تا حواسش پرت شه*
ا/ت: کوک بدو بیا..یکی هست
*
پرستار: صبح بهش چی دادید
ا/ت:شیر و نون و پنیر
پرستار: فکر کنم سردی کرده
کوک:الان چی میشه باید برگردیم
پرستار: مقصد تون کجاس؟
کوک و ا/ت: اولسان
پرستار؛ نه خوبه..الان یک شربت معده بهش میدم تا شب که میرسید بخوابه..البته نخوابه هم مشکلی نیست
۱۶.۹k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.