Pr1 s3
Pr1 s3
[[[[[[[[[[[[[[[[[[[[[
چند وقتی میگذشت از اون اتفاقات .
سوجون دیگه تو قدرت خودش ماهر شده بود و از اونجا که قدرتش بشدت قوی بود تونست خواهرش رو از جنون نجات بده!
سوجون و سومین دیگه جیمین رو هیونگ صدا میزدن و این چند وقت به طرز عجیبی سومین خیلی سرش تو گوشیه!ಠಿ_ಠ
امروز تولد نامجونه و اعضا خونه نامجون رو از یک نمایشگاه نقاشی تبدیل کردن به یه خونه ی تفریحی!
سوجون:هیونگ؟ چرا نامجون اونقدر اثر هنری دوست داره؟
(اها یادم رفت بگم سوجون و سومین در واقع فقط به جیمین میگن هیونگ)
جیمین شونه
ای بالا انداخت و گفت چمیدونم!
جین گفت خب بگم جونگ کوک به سلامتی گردنت فکر کن و کیک رو ننداز پایین!
نامجون زخمی شده بود و میدونست دوستاش الان دارن خونش رو بگند میکشن تا براش تولد بگیرن .
به سختی تا جلوی رسید و بادیگارد هاش اونو بردن توی عمارت .
اولین نفری که نامجون رو دید سومین بود که یهو جیغ کشید و گفت نامیییی!
بقیه برگشتن و نامجون رو تو اون وضعیت دیدن .
فورا تهیونگ به خودش اومد و گفت ببریدش تو اتاقش
........
نامجون از زخم روی شکمش همچنان خون میرفت و دیگه داشت نفس کم میورد .
از شانس خوبشون همون لحظه سوجون رفته بود حمام!
فورا رفت و در حمام رو باز کرد .
سوجون که لخت بود جیغ کشید و با دستاش قسمت خصوصی بدنش رو پوشوند.۰
ه هیونگ!_
جیمین فورا به حرف اومد : الان نمیخواد اون بدن لجنت رو بشوری نامجون زخمی شده لباسات رو بپوش و بیا بیرون ... راستی من دیگه هیونگتم نیاز نیست انقدر خجالت بکشی این چیزا عادیه ! ... اخه اون لپات همرنگ شراب شده گودوووو.
و در رو بست و منتظر موند تا سوجون بیاد بیرون.
...
سوجون اومدن بود بیرون و درحال بررسی کرد زخم بود .
یهویی گفت نامجون دقیقا با چی زخمیت کردن؟
نامجون کمی فکر کنید و گفت امممم . خب یه چیز عجیب بود!
دقیقا نمیدونم چی بود!
سوجون یه بار دیگه به زخم نگاه کرد و گفت دقیقا! این یه چیز معمولی نبوده کاری از دست منبر نمیاد باید زخمش رو با باند ببندین و بزارین زخمش طی مدت زمان بسته بشه .
جیمین کمی فکر کرد و گفت ولی اگه برگرده چی؟ ما نمیتوانیم باچی قراره روبه رو بشیم دقیقا !
جین نگاهی به بقیه انداخت و گفت بادیگارد های عمارتتون رو دوبرابر کنید . فقط جهت امنیت.
تهیونگ سر تکون داد و گفت ترجیحا منو جونگکوک این جا میمونیم پیش نامجون.
سوجون گفت منم میمونم ، هیونگ تو و سومین برین .
جیمین سری تکون داد و گفت چیزیت نشه بچه ! رو دست و بالم نیوفتی !
سوجون خنده ای کرد و گفت اوکی اوکی دیگه برین .
جیمین دوباره نوچ نوچی کرد و گفت واقعا که این بچه داره دو دستی منو از خونه ی دوست چندین و چندین سالم میندازه بیرون پرروووو!
وبعد رفتن بیرون.
[[[[[[[[[[[[[[[[[[[[[
چند وقتی میگذشت از اون اتفاقات .
سوجون دیگه تو قدرت خودش ماهر شده بود و از اونجا که قدرتش بشدت قوی بود تونست خواهرش رو از جنون نجات بده!
سوجون و سومین دیگه جیمین رو هیونگ صدا میزدن و این چند وقت به طرز عجیبی سومین خیلی سرش تو گوشیه!ಠಿ_ಠ
امروز تولد نامجونه و اعضا خونه نامجون رو از یک نمایشگاه نقاشی تبدیل کردن به یه خونه ی تفریحی!
سوجون:هیونگ؟ چرا نامجون اونقدر اثر هنری دوست داره؟
(اها یادم رفت بگم سوجون و سومین در واقع فقط به جیمین میگن هیونگ)
جیمین شونه
ای بالا انداخت و گفت چمیدونم!
جین گفت خب بگم جونگ کوک به سلامتی گردنت فکر کن و کیک رو ننداز پایین!
نامجون زخمی شده بود و میدونست دوستاش الان دارن خونش رو بگند میکشن تا براش تولد بگیرن .
به سختی تا جلوی رسید و بادیگارد هاش اونو بردن توی عمارت .
اولین نفری که نامجون رو دید سومین بود که یهو جیغ کشید و گفت نامیییی!
بقیه برگشتن و نامجون رو تو اون وضعیت دیدن .
فورا تهیونگ به خودش اومد و گفت ببریدش تو اتاقش
........
نامجون از زخم روی شکمش همچنان خون میرفت و دیگه داشت نفس کم میورد .
از شانس خوبشون همون لحظه سوجون رفته بود حمام!
فورا رفت و در حمام رو باز کرد .
سوجون که لخت بود جیغ کشید و با دستاش قسمت خصوصی بدنش رو پوشوند.۰
ه هیونگ!_
جیمین فورا به حرف اومد : الان نمیخواد اون بدن لجنت رو بشوری نامجون زخمی شده لباسات رو بپوش و بیا بیرون ... راستی من دیگه هیونگتم نیاز نیست انقدر خجالت بکشی این چیزا عادیه ! ... اخه اون لپات همرنگ شراب شده گودوووو.
و در رو بست و منتظر موند تا سوجون بیاد بیرون.
...
سوجون اومدن بود بیرون و درحال بررسی کرد زخم بود .
یهویی گفت نامجون دقیقا با چی زخمیت کردن؟
نامجون کمی فکر کنید و گفت امممم . خب یه چیز عجیب بود!
دقیقا نمیدونم چی بود!
سوجون یه بار دیگه به زخم نگاه کرد و گفت دقیقا! این یه چیز معمولی نبوده کاری از دست منبر نمیاد باید زخمش رو با باند ببندین و بزارین زخمش طی مدت زمان بسته بشه .
جیمین کمی فکر کرد و گفت ولی اگه برگرده چی؟ ما نمیتوانیم باچی قراره روبه رو بشیم دقیقا !
جین نگاهی به بقیه انداخت و گفت بادیگارد های عمارتتون رو دوبرابر کنید . فقط جهت امنیت.
تهیونگ سر تکون داد و گفت ترجیحا منو جونگکوک این جا میمونیم پیش نامجون.
سوجون گفت منم میمونم ، هیونگ تو و سومین برین .
جیمین سری تکون داد و گفت چیزیت نشه بچه ! رو دست و بالم نیوفتی !
سوجون خنده ای کرد و گفت اوکی اوکی دیگه برین .
جیمین دوباره نوچ نوچی کرد و گفت واقعا که این بچه داره دو دستی منو از خونه ی دوست چندین و چندین سالم میندازه بیرون پرروووو!
وبعد رفتن بیرون.
۲.۴k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.