part33(psycho lover)
از زبان جونگ کوک
بعد از کلی جلوی آینه تمرین کردن حس کردم دیگه امادم
از پله ها رفتم پایین که تهیونگ رو دیدم و گفتم: امادم بریم
رفتیم پیش مشتریمون مین هیوک خیلی خطرناک بود برای همین ا/ت رو فرستادم آمریکا اگه فقط یه درصد از وجود ا/ت خبردار میشد اونو زنده نمیزاشت
رفتیم به کارخونش که ببینمش تا رفتیم داخل نگهبان ها جلومونو گرفتن که تهیونگ گفت: به رییست بگو من اومدم اجازه ورود میده
بعد از چند لحظه صدای خود مین هیوک اومد که گفت: بزارید بیان ... کیم دوست منه
راه رو برامون باز کردن که بریم داخل
مین هیوک پشت میزش بود تا تهیونگ رو دید بلند شد و گفت: به به آقای کیم ...پارسال دوست امسال آشنا دیگه خبری ازت نیست
بعدش اومد سمت من و دستشو دراز کرد و گفت: سلام جئون
سلامی باهاش کردم و نشستیم روی مبلی که کنار میزش گزاشته بود
تهیونگ گفت: شنیدم با دوستم جونگ کوک معامله کردی
مین هیوک نشست پشت میزش و گفت: اوهوم ...راستش میخواستم بهت زنگ بزنم جئون
خم شد و گفت: ا/ت چی شد؟
منو تهیونگ کلی تمرین کرده بودیم که طبیعی باشیم البته تا تهیونگ رو داشتم یه آرامشی بهم میداد برام مثل یه برادر بزرگتر بود
شروع کردیم به نقش بازی کردن و سرمون رو به نشونه تأسف پایین انداختیم
که مین هیوک گفت: چیزی شده آقای جئون
تهیونگ گفت: شرمندم ولی...
سرمو بلند کردم و گفتم: ا/ت مرده ...خودکشی کرده
خون توی چشمای مین هیوک جمع شد و محکم با مشت به میزش ضربه زد و گفت: یعنی چی که مرده ...میدونی چقد پول بهت دادم؟ من ا/ت رو میخواممم
تهیونگ گفت: ما داریم حقیقت رو به شما میگیم ...پولتون هم الان پس میدیم همون پوله چیزی ازش کم نشده
پاشدم و گفتم: بیاریدش
چند تا از نگهبان هام که همراهم بودن با چمدون های دستشون اومدن داخل
چمدون هارو گذاشتیم جلوی میز مین هیوک و گفتم که برن بیرون
هنوز مین هیوک عصبی بود
گفتم: میتونید همشو چک کنید برای اینکه مطمئن بشید واقعی ان حتی بیشتر از مبلغی که شما بهم دادین براتون پول آوردم
چمدون هارو یکی یکی باز می کرد و می شمارد
بلاخره بعد از یک ساعت شمردن کارش تموم شد و گفت: مدرک میخوام که ا/ت مرده
عکسایی که گرفته بودم رو گذاشتم روی میز به همراه نامه رسمی جین برای مرگ دروغ ا/ت
خوب نگاهش می کرد به نظر واقعی میومد و گفت: خیلی خب ا/ت رو نمیخوام کسی دیگه رو داری؟
تهیونگ گفت: به نظرم با آدمای دیگه ای معامله کنید ما ممکنه از پسش بر نیایم نمیخوایم الکی بهتون قول بدیم
هوفی کشید و گفت: خب پس بیخیالش بشیم
تشکر کردم که گفت: اگه کاری ندارید میتونید برید پاشدیم و از اون کارخونه زدیم بیرون و سوار ماشین شدیم توی راه نفس عمیقی کشیدم و گفتم: اینم تموم شد
تهیونگ خندید و گفت: ازم تشکر نمیکنی ؟کلی استرس داشتما!
خندیدم و گفتم: ممنونم که کنارمی نمیدونم اگه تو نبودی باید چیکار می کردم...
بعد از کلی جلوی آینه تمرین کردن حس کردم دیگه امادم
از پله ها رفتم پایین که تهیونگ رو دیدم و گفتم: امادم بریم
رفتیم پیش مشتریمون مین هیوک خیلی خطرناک بود برای همین ا/ت رو فرستادم آمریکا اگه فقط یه درصد از وجود ا/ت خبردار میشد اونو زنده نمیزاشت
رفتیم به کارخونش که ببینمش تا رفتیم داخل نگهبان ها جلومونو گرفتن که تهیونگ گفت: به رییست بگو من اومدم اجازه ورود میده
بعد از چند لحظه صدای خود مین هیوک اومد که گفت: بزارید بیان ... کیم دوست منه
راه رو برامون باز کردن که بریم داخل
مین هیوک پشت میزش بود تا تهیونگ رو دید بلند شد و گفت: به به آقای کیم ...پارسال دوست امسال آشنا دیگه خبری ازت نیست
بعدش اومد سمت من و دستشو دراز کرد و گفت: سلام جئون
سلامی باهاش کردم و نشستیم روی مبلی که کنار میزش گزاشته بود
تهیونگ گفت: شنیدم با دوستم جونگ کوک معامله کردی
مین هیوک نشست پشت میزش و گفت: اوهوم ...راستش میخواستم بهت زنگ بزنم جئون
خم شد و گفت: ا/ت چی شد؟
منو تهیونگ کلی تمرین کرده بودیم که طبیعی باشیم البته تا تهیونگ رو داشتم یه آرامشی بهم میداد برام مثل یه برادر بزرگتر بود
شروع کردیم به نقش بازی کردن و سرمون رو به نشونه تأسف پایین انداختیم
که مین هیوک گفت: چیزی شده آقای جئون
تهیونگ گفت: شرمندم ولی...
سرمو بلند کردم و گفتم: ا/ت مرده ...خودکشی کرده
خون توی چشمای مین هیوک جمع شد و محکم با مشت به میزش ضربه زد و گفت: یعنی چی که مرده ...میدونی چقد پول بهت دادم؟ من ا/ت رو میخواممم
تهیونگ گفت: ما داریم حقیقت رو به شما میگیم ...پولتون هم الان پس میدیم همون پوله چیزی ازش کم نشده
پاشدم و گفتم: بیاریدش
چند تا از نگهبان هام که همراهم بودن با چمدون های دستشون اومدن داخل
چمدون هارو گذاشتیم جلوی میز مین هیوک و گفتم که برن بیرون
هنوز مین هیوک عصبی بود
گفتم: میتونید همشو چک کنید برای اینکه مطمئن بشید واقعی ان حتی بیشتر از مبلغی که شما بهم دادین براتون پول آوردم
چمدون هارو یکی یکی باز می کرد و می شمارد
بلاخره بعد از یک ساعت شمردن کارش تموم شد و گفت: مدرک میخوام که ا/ت مرده
عکسایی که گرفته بودم رو گذاشتم روی میز به همراه نامه رسمی جین برای مرگ دروغ ا/ت
خوب نگاهش می کرد به نظر واقعی میومد و گفت: خیلی خب ا/ت رو نمیخوام کسی دیگه رو داری؟
تهیونگ گفت: به نظرم با آدمای دیگه ای معامله کنید ما ممکنه از پسش بر نیایم نمیخوایم الکی بهتون قول بدیم
هوفی کشید و گفت: خب پس بیخیالش بشیم
تشکر کردم که گفت: اگه کاری ندارید میتونید برید پاشدیم و از اون کارخونه زدیم بیرون و سوار ماشین شدیم توی راه نفس عمیقی کشیدم و گفتم: اینم تموم شد
تهیونگ خندید و گفت: ازم تشکر نمیکنی ؟کلی استرس داشتما!
خندیدم و گفتم: ممنونم که کنارمی نمیدونم اگه تو نبودی باید چیکار می کردم...
۵۱.۶k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.