پسرعموی مغرورم
پسرعموی مغرورم
Part11
(اینجا همهی حرفاشون باهم سرده)
_سلا
+هوم
_گشنمه غذا بیار بخوریم
+من خوردم برای تو گذاشتم برو بخور
_اوک
+راستی امروز دوستم هانا میخواد بیاد
_واقا
+اره چرا آنقدر خوش حال شدی
(فلش بک به ۲ هفته پیش)
راوی:هانا،دوست دوران دانشگاه آت و آنا هست یعنی باهم خیلی صمیمی بودن تا که هانا مجبور شد بخاطر رشته اش از کره بره بعد از یک مدت آت و آنا به طور اتفاقی هانا رو توی بار دیدن و داستان از اینجا شروع شد که هانا بعد از اون شب کلا خونه آت میره و تا یک روز
فلش بک به یه روز که هانا اومده باشه خونه ی آت
علامت هانا:@
@سلام آتی
+سلام عزیزم بیا بشین
@ممنون
+چخبر؟
@هیچی شوهرت خونه نیست
+نه!!
_عشقم من اومدم
+خوش اومدی عشقم
(لباس هانا فقط دوتیکه پارچه بوده یعنی خیلی باز بوده)
_این خانم کی هستن
+ها....
@هانا هستم(عشوه)
_از آشناییتون خوشبختم(آب دهنشو قورت میده دیگه خودتون منظورم و بفهمید)
+عشقم بشین
_اوک...
بعد.....
خماری در بی درمان است🤣
Part11
(اینجا همهی حرفاشون باهم سرده)
_سلا
+هوم
_گشنمه غذا بیار بخوریم
+من خوردم برای تو گذاشتم برو بخور
_اوک
+راستی امروز دوستم هانا میخواد بیاد
_واقا
+اره چرا آنقدر خوش حال شدی
(فلش بک به ۲ هفته پیش)
راوی:هانا،دوست دوران دانشگاه آت و آنا هست یعنی باهم خیلی صمیمی بودن تا که هانا مجبور شد بخاطر رشته اش از کره بره بعد از یک مدت آت و آنا به طور اتفاقی هانا رو توی بار دیدن و داستان از اینجا شروع شد که هانا بعد از اون شب کلا خونه آت میره و تا یک روز
فلش بک به یه روز که هانا اومده باشه خونه ی آت
علامت هانا:@
@سلام آتی
+سلام عزیزم بیا بشین
@ممنون
+چخبر؟
@هیچی شوهرت خونه نیست
+نه!!
_عشقم من اومدم
+خوش اومدی عشقم
(لباس هانا فقط دوتیکه پارچه بوده یعنی خیلی باز بوده)
_این خانم کی هستن
+ها....
@هانا هستم(عشوه)
_از آشناییتون خوشبختم(آب دهنشو قورت میده دیگه خودتون منظورم و بفهمید)
+عشقم بشین
_اوک...
بعد.....
خماری در بی درمان است🤣
۴۴۲
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.