part 24
part 24
شوگا: اومم آره
ا.ت:خب چی میخوای
شوگا: ترو میخوام
ا.ت: چ چی
شوگا: هوم تو این مدت خیلی دنبالت گشتم برات اهمیت نداشت با جونگ کوک خوش میگذروندی
ا.ت: چی میگی اون فقط منو از دست تو نجات داد
شوگا: یعنی میگی که بهت نگفته که عاشقته
ا.ت: نه چرا باید بگه
شوگا: خوبه حداقل فرشتمو ازم نگرفته
بشین میگم برات قهوه بیارن
ا.ت: علاقه ای به قهوه ندارم
شوگا:اوممم پس چی دوست داری
ا.ت: آزادی رو دوست دارم
شوگا: دو ساله پیشه اون آزادی بعد دوباره آزادی میخوای
ا.ت: هوففف اصلا حوصله سرو کله زدن با تورو ندارم حقیقت چیه من برات اهمیتی نداشتم همش مثل یه عروسک باهام رفتار میکردی هر کاری دوست داشتی باهام میکردی میزدیم سرم داد میزدی الان برات اهمیت دارم مسخره بازی رو بزار کنار شوگا هرکسی جای من بود یه دیقه هم کنارت نمیموند
شوگا: میدونم قبل از اون دوسال چه بلا هایی سرت آوردم و خب...
ا.ت: خبببب
شوگا: خب حقت بود
ا.ت: پوفففف
شوگا: من خب چیزه توی این دوسالی که نبودی متوجه یه حسایی شدم و خب فهمیدگ که عاشقتم تا فردا شب میتونی فک کنی که حاضری زندگیت رو با من بگذرونی و تا ابد ماله من باشی
ا.ت: .....
شوگا: سکوت نشانه ی رضایت است حالا پاشو برو تا فردا شب بهش فکر کن و جواب و بهم بگو
ا.ت ویو
شوگا خیلی عجیب غریبه هوفففف تا فردا شب
هعی اگرم قبول نکنم بخاطر بچم باید پیشش بمونم رفتم تو اتاقم هانول داشت با خدمتکار ها بازی میکرد هعی خداااا زندگی خیلی عجیب غریبه هرچقدر بزرگتر میشم زندگی بیشتر بهم آسیب میزنه ولی خب تا فردا شب به پیشنهاد شوگا فکر میکنم
لایک: ۲۰
یونتان: بم این لایک نکرد بدو بریم دنبالش پاچش رو بگیریم
شوگا: اومم آره
ا.ت:خب چی میخوای
شوگا: ترو میخوام
ا.ت: چ چی
شوگا: هوم تو این مدت خیلی دنبالت گشتم برات اهمیت نداشت با جونگ کوک خوش میگذروندی
ا.ت: چی میگی اون فقط منو از دست تو نجات داد
شوگا: یعنی میگی که بهت نگفته که عاشقته
ا.ت: نه چرا باید بگه
شوگا: خوبه حداقل فرشتمو ازم نگرفته
بشین میگم برات قهوه بیارن
ا.ت: علاقه ای به قهوه ندارم
شوگا:اوممم پس چی دوست داری
ا.ت: آزادی رو دوست دارم
شوگا: دو ساله پیشه اون آزادی بعد دوباره آزادی میخوای
ا.ت: هوففف اصلا حوصله سرو کله زدن با تورو ندارم حقیقت چیه من برات اهمیتی نداشتم همش مثل یه عروسک باهام رفتار میکردی هر کاری دوست داشتی باهام میکردی میزدیم سرم داد میزدی الان برات اهمیت دارم مسخره بازی رو بزار کنار شوگا هرکسی جای من بود یه دیقه هم کنارت نمیموند
شوگا: میدونم قبل از اون دوسال چه بلا هایی سرت آوردم و خب...
ا.ت: خبببب
شوگا: خب حقت بود
ا.ت: پوفففف
شوگا: من خب چیزه توی این دوسالی که نبودی متوجه یه حسایی شدم و خب فهمیدگ که عاشقتم تا فردا شب میتونی فک کنی که حاضری زندگیت رو با من بگذرونی و تا ابد ماله من باشی
ا.ت: .....
شوگا: سکوت نشانه ی رضایت است حالا پاشو برو تا فردا شب بهش فکر کن و جواب و بهم بگو
ا.ت ویو
شوگا خیلی عجیب غریبه هوفففف تا فردا شب
هعی اگرم قبول نکنم بخاطر بچم باید پیشش بمونم رفتم تو اتاقم هانول داشت با خدمتکار ها بازی میکرد هعی خداااا زندگی خیلی عجیب غریبه هرچقدر بزرگتر میشم زندگی بیشتر بهم آسیب میزنه ولی خب تا فردا شب به پیشنهاد شوگا فکر میکنم
لایک: ۲۰
یونتان: بم این لایک نکرد بدو بریم دنبالش پاچش رو بگیریم
۷.۳k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.