بورام پارت 4
خواندن وانشات بدون لایک و فالو حرام است❌
عمو بابا عصبانیت رفت پرده رو کشید اومد پیش من با
مهربونی گفت اینا رو بخور من سریع بر میگردم بورام نبینم نخوردت باشی هاا. باشه؟
بورام: چشم(گیج)
سریع رفتم کتمو پوشیدم در خونه یونگی رو زدم محکم
یکی از خدمتکارا اومد در رو باز
کرد
اجوما# اقای...
کوک=یونگی کجاس
اجوما=امم
کوک =گفتم یونگی کجاس(داد)
یونگی=چه خبره صدات و بردی بالا
کوک =تو به چه حقی به بورام نگاه میکنی (داد)
یونگی=دخترمه هر کاری هم دلم بخواد باهاش میکنم (داد)
کوک= اون دیگه دختر تو نیست
یونگی= هست هست هست(داد)
کوک=نیست اون دیگه دختر منه
یونگی=چی....
کوک=گفتم اون... دیگه... دختر.... منه(شمرده شمرده)
کوک=و تو دیکه حق نداری بهش نگا کنی
یونگی=اوکی میگیم دختر تو ولی من میتونم به عنوان یه عمو قایمکی جلو روش یا هرموقع میتونم
می یونگ= یونگی محض رضای خداااااا
اون دخترت از خون توعه کوک تروخدا ترو جان هرکی دوست داری بزار ببینمش هققق.... هق. هق
کوک ــ فقط چند دیقه
می یونگ ــ باشه حتی یک سانیه فقط بزار ببینمش
کوک ـ بریم
می یونگ بریم
میونگ ــ ب ب بریم
در خونه رو باز کردم می یونگ با قدم های لرزون وارد ویلا شد
رفتم بالا در اتاق بورام و باز کردم غذاشو خورده بود زیر لاحاف دراز کشیده بود
*می یونگ*
کوک برای بورام اصلا کم نزاشته بود کاملا برعکس یونگی اونو مثل دختر خودش میدونست وارد اتاقش شدم حواسش نبود همه چی داشت کوک کاملا یه اتاق کامل رو براش درست کرده یه اتاق بزرگ تقریبا 80 متری یه تخت بزرگ
با رو تختی بنفش ساده گوشه دیوار بود
پایین تخت یه بالکن بزرگ بود تقریبا 6 متر بعد بالکن یه میز ارایش با وسایل ارایش فراوان بود وسط اتاق یه فرش بنفش 6 متری بود سمت چپ اتاق یه مبل بود بغل دستش کتابخانه تو دیواری بود که پر از کتاب بغل کتاب خونه میز تحریر بنفش بود
واقعا من دهنم باز مونده بود که همچین امکاناتی براش فراهم کرده بود گوشی مدل بالا لبتاب ست لوازم ارایش و....
شرایط برای پارت بعد
کامنت=12 با معنی
لایک=20
عمو بابا عصبانیت رفت پرده رو کشید اومد پیش من با
مهربونی گفت اینا رو بخور من سریع بر میگردم بورام نبینم نخوردت باشی هاا. باشه؟
بورام: چشم(گیج)
سریع رفتم کتمو پوشیدم در خونه یونگی رو زدم محکم
یکی از خدمتکارا اومد در رو باز
کرد
اجوما# اقای...
کوک=یونگی کجاس
اجوما=امم
کوک =گفتم یونگی کجاس(داد)
یونگی=چه خبره صدات و بردی بالا
کوک =تو به چه حقی به بورام نگاه میکنی (داد)
یونگی=دخترمه هر کاری هم دلم بخواد باهاش میکنم (داد)
کوک= اون دیگه دختر تو نیست
یونگی= هست هست هست(داد)
کوک=نیست اون دیگه دختر منه
یونگی=چی....
کوک=گفتم اون... دیگه... دختر.... منه(شمرده شمرده)
کوک=و تو دیکه حق نداری بهش نگا کنی
یونگی=اوکی میگیم دختر تو ولی من میتونم به عنوان یه عمو قایمکی جلو روش یا هرموقع میتونم
می یونگ= یونگی محض رضای خداااااا
اون دخترت از خون توعه کوک تروخدا ترو جان هرکی دوست داری بزار ببینمش هققق.... هق. هق
کوک ــ فقط چند دیقه
می یونگ ــ باشه حتی یک سانیه فقط بزار ببینمش
کوک ـ بریم
می یونگ بریم
میونگ ــ ب ب بریم
در خونه رو باز کردم می یونگ با قدم های لرزون وارد ویلا شد
رفتم بالا در اتاق بورام و باز کردم غذاشو خورده بود زیر لاحاف دراز کشیده بود
*می یونگ*
کوک برای بورام اصلا کم نزاشته بود کاملا برعکس یونگی اونو مثل دختر خودش میدونست وارد اتاقش شدم حواسش نبود همه چی داشت کوک کاملا یه اتاق کامل رو براش درست کرده یه اتاق بزرگ تقریبا 80 متری یه تخت بزرگ
با رو تختی بنفش ساده گوشه دیوار بود
پایین تخت یه بالکن بزرگ بود تقریبا 6 متر بعد بالکن یه میز ارایش با وسایل ارایش فراوان بود وسط اتاق یه فرش بنفش 6 متری بود سمت چپ اتاق یه مبل بود بغل دستش کتابخانه تو دیواری بود که پر از کتاب بغل کتاب خونه میز تحریر بنفش بود
واقعا من دهنم باز مونده بود که همچین امکاناتی براش فراهم کرده بود گوشی مدل بالا لبتاب ست لوازم ارایش و....
شرایط برای پارت بعد
کامنت=12 با معنی
لایک=20
۱۴.۶k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.