سناریو
وقتی رفتید مسافرت و تو نمی تونی خیلی خوب انگلیسی حرف بزنی
نامجون : خودش هر جا لازمه حرف میزنه و برای توهم ترجمه میکنه
+ نامجون باید بعدا به منم یاد بدی دوست دارم دفعه بعد که اومدیم مسافرت خودم حرف بزنم
_ چشم حتما . از الان آماده باش که استاد سختگیری داری ...
+ میگم نامجون حالا خودت حرف بزنی هم من مشکلی ندارما😅
جین : بهت میگه :
_ نگران نباش منم چیز خاصی بلد نیستم
+ عالی شد
پس دوتایی باهم هرجا می رفتید چرت و پرت می گفتید و بعد خودتونم میخندیدید
جیهوپ : داشتید توی خیابون می رفتید و دنبال یه آدرس بودید . از یه نفر پرسید ، بعدش که حرفش با مرده تموم شد ، ازش پرسیدی :
+ جیهوپ چی گفت ؟ کجا باید بریم ؟
_ میگما راستش نفهمیدم . نظرت چیه برگردیم هتل همونجا تو هتل بگردیم و خرید کنیم ؟😅
شوگا : دوتایی باهم توی شهر می چرخیدید و از جایی که جفتتون درونگرا بودید با کس خاصی حرف نمی زدید پس مشکل خاصی براتون پیش نیومد
تهیونگ : داشتید راه می رفتید اما گوشیش تو دستش بود و باهاش ور می رفت
+ هی تهیونگ اومدیم بیرون چرا همش گوشی دستته؟ (کیوت و عصبانی)
_ آخه گلم ما که هیچکدوم زبانمون خوب نیست دارم از مترجم گوگل استفاده می کنم
😂 +
جیمین : خیالتون راحته چون جیمین حواسش بوده و با خودتون مترجم اوردید :)
جونگکوک : نگات میکنه و یه لبخند خرگوشی میزنه
_ میگم به نظرت اگه نامجون الان باهامون بود ، خوب نمیشد ؟
بعد باهم از خنده ...😂😂
* لایک یادت نره *
اولین سناریوم بود اگه دوست داشتید ، بازم میزارم :)
نامجون : خودش هر جا لازمه حرف میزنه و برای توهم ترجمه میکنه
+ نامجون باید بعدا به منم یاد بدی دوست دارم دفعه بعد که اومدیم مسافرت خودم حرف بزنم
_ چشم حتما . از الان آماده باش که استاد سختگیری داری ...
+ میگم نامجون حالا خودت حرف بزنی هم من مشکلی ندارما😅
جین : بهت میگه :
_ نگران نباش منم چیز خاصی بلد نیستم
+ عالی شد
پس دوتایی باهم هرجا می رفتید چرت و پرت می گفتید و بعد خودتونم میخندیدید
جیهوپ : داشتید توی خیابون می رفتید و دنبال یه آدرس بودید . از یه نفر پرسید ، بعدش که حرفش با مرده تموم شد ، ازش پرسیدی :
+ جیهوپ چی گفت ؟ کجا باید بریم ؟
_ میگما راستش نفهمیدم . نظرت چیه برگردیم هتل همونجا تو هتل بگردیم و خرید کنیم ؟😅
شوگا : دوتایی باهم توی شهر می چرخیدید و از جایی که جفتتون درونگرا بودید با کس خاصی حرف نمی زدید پس مشکل خاصی براتون پیش نیومد
تهیونگ : داشتید راه می رفتید اما گوشیش تو دستش بود و باهاش ور می رفت
+ هی تهیونگ اومدیم بیرون چرا همش گوشی دستته؟ (کیوت و عصبانی)
_ آخه گلم ما که هیچکدوم زبانمون خوب نیست دارم از مترجم گوگل استفاده می کنم
😂 +
جیمین : خیالتون راحته چون جیمین حواسش بوده و با خودتون مترجم اوردید :)
جونگکوک : نگات میکنه و یه لبخند خرگوشی میزنه
_ میگم به نظرت اگه نامجون الان باهامون بود ، خوب نمیشد ؟
بعد باهم از خنده ...😂😂
* لایک یادت نره *
اولین سناریوم بود اگه دوست داشتید ، بازم میزارم :)
۲۶۰
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.