Pt. 2
Pt. 2
ساتیا: با دقت تمام پرونده رو میخوندم که یه کارت شناسایی رسیدم عکس من بود ولی اطلاعات متفاوت
//این کارت جعلیه خوب یادت بمونه لین مشخصات جدید ته، خودت رو بهش نزدیک کن و بعد کارش رو تموم کن
-چرا.. میخواین اون رو بکشید؟
//اون داره از سازمان ما اطلاعات به دست میاره و یه خطر جدیه باید در سکوت این کارو انجام بدی میتونی؟
تردید کردم و به پرونده و عکس پسر نگاه کردم سرم رو بالا گرفتم و با شجاعت گفتم:«بله خانم»
لبخند محوی روی لب های خانم کیم نشست و بلند شد و از اتاق بیرون رفت
دوباره به عکس پرونده نگاه کردم و مفید عمیقی کشیدم و از اتاق خارج شدم تا به خرید برم
سوار ماشین شدم و به سمت فروشگاه حرکت کردم · · ─────── ·𖥸· ─────── · ·
(نویسنده: کیم ماریا مینسو)
وارد یکی از مغازه ها شدم و لوازم ارایشی که میخواستم خریدم، چندتا گیره و کش مو های ریز هم برداشتم
وارد مغازه بعدی شدم تا لباس مجلسی و خاصی برای کلاب بردارم، به لباس سفیدی که جذب و کوتاه بود نگاه کردم : ببخشید میشه اینو امتحان کنم؟
دختر جوونی سمتم اومد و منو سمت اتاق پرو برد، بعد از پوشیدن چندتا سایز مختلف بالاخره اونی که اندازه بود برداشتم و به سمت پیشخوان رفتم، خریدم رو حساب کردم و بیرون اومدم.
ماشین رو روشن کردم و به سازمان برگشتم..
· · ─────── ·𖥸· ─────── · ·
از حموم بیرون اومدم و لباس هایی که خریده بودم روی تخت انداختم و و موهام رو خشک کردم، لباس هارو پوشیدم و گردنبندم رو انداختم، میکاپ ملایمی کردم و موهام رو حالت دادم و بستم، روی رونم زیر دامنم کش مشکی وصل کردم و خنجر کوچولوم رو قایم کردم، اکسسوری گه شبیه اسکلت بود رو دستم گذاشتم، با شتاب دستم رو مشت کردم و خنج ها از توی اکسسوری بیرون اومدن وقتی مطمعن شدم اگر دستم رو اروم ببندم دیده نمیشن وسایل رو برداشتم و برای بار اخر به خودم توی اینه نگاه کردم
بیرون رفتم و سوار ماشین شدم و راننده به سمت کلاب رفت @xxx_mariafox
· · ─────── ·𖥸· ─────── · ·
ماشین جلوی ساختمان سیاه ایستاد و راننده سمت در عقب اومد و در رو برام باز کرد پیاده شدم و به سمت راهرو قدم برداشتم تمام ساختمون با لامپ های ریسه ای قرمز تزیین شده بود، صدای بلند اهنگ رو میشنیدم ، وارد کلاب شدم همه جا نور قرمز بود و بیس اهنگ به شدت بلند بود، سمت مردی که روی صندلی نشسته بود رفتم.
-ببخشید مدیر اینجارو کجا میتونم پیدا کنم؟
*چه دختر خوشگلی... بیا اینجا ببینم..
-گفتم مدیر اینجا کیه
*بیخیال مدیر ... قراره امشب خوش بگذره بهم
مرد بلند شد و تلو تلو خوران سمتم اومد، با خشم بهش نگاه میکردم که دیتی روی شونه ام حس کردم این همون بود لی مینهو. هدف من..
+من مدیر اینجام.. چطور میتونم کمک کنم زیبا؟
ساتیا: با دقت تمام پرونده رو میخوندم که یه کارت شناسایی رسیدم عکس من بود ولی اطلاعات متفاوت
//این کارت جعلیه خوب یادت بمونه لین مشخصات جدید ته، خودت رو بهش نزدیک کن و بعد کارش رو تموم کن
-چرا.. میخواین اون رو بکشید؟
//اون داره از سازمان ما اطلاعات به دست میاره و یه خطر جدیه باید در سکوت این کارو انجام بدی میتونی؟
تردید کردم و به پرونده و عکس پسر نگاه کردم سرم رو بالا گرفتم و با شجاعت گفتم:«بله خانم»
لبخند محوی روی لب های خانم کیم نشست و بلند شد و از اتاق بیرون رفت
دوباره به عکس پرونده نگاه کردم و مفید عمیقی کشیدم و از اتاق خارج شدم تا به خرید برم
سوار ماشین شدم و به سمت فروشگاه حرکت کردم · · ─────── ·𖥸· ─────── · ·
(نویسنده: کیم ماریا مینسو)
وارد یکی از مغازه ها شدم و لوازم ارایشی که میخواستم خریدم، چندتا گیره و کش مو های ریز هم برداشتم
وارد مغازه بعدی شدم تا لباس مجلسی و خاصی برای کلاب بردارم، به لباس سفیدی که جذب و کوتاه بود نگاه کردم : ببخشید میشه اینو امتحان کنم؟
دختر جوونی سمتم اومد و منو سمت اتاق پرو برد، بعد از پوشیدن چندتا سایز مختلف بالاخره اونی که اندازه بود برداشتم و به سمت پیشخوان رفتم، خریدم رو حساب کردم و بیرون اومدم.
ماشین رو روشن کردم و به سازمان برگشتم..
· · ─────── ·𖥸· ─────── · ·
از حموم بیرون اومدم و لباس هایی که خریده بودم روی تخت انداختم و و موهام رو خشک کردم، لباس هارو پوشیدم و گردنبندم رو انداختم، میکاپ ملایمی کردم و موهام رو حالت دادم و بستم، روی رونم زیر دامنم کش مشکی وصل کردم و خنجر کوچولوم رو قایم کردم، اکسسوری گه شبیه اسکلت بود رو دستم گذاشتم، با شتاب دستم رو مشت کردم و خنج ها از توی اکسسوری بیرون اومدن وقتی مطمعن شدم اگر دستم رو اروم ببندم دیده نمیشن وسایل رو برداشتم و برای بار اخر به خودم توی اینه نگاه کردم
بیرون رفتم و سوار ماشین شدم و راننده به سمت کلاب رفت @xxx_mariafox
· · ─────── ·𖥸· ─────── · ·
ماشین جلوی ساختمان سیاه ایستاد و راننده سمت در عقب اومد و در رو برام باز کرد پیاده شدم و به سمت راهرو قدم برداشتم تمام ساختمون با لامپ های ریسه ای قرمز تزیین شده بود، صدای بلند اهنگ رو میشنیدم ، وارد کلاب شدم همه جا نور قرمز بود و بیس اهنگ به شدت بلند بود، سمت مردی که روی صندلی نشسته بود رفتم.
-ببخشید مدیر اینجارو کجا میتونم پیدا کنم؟
*چه دختر خوشگلی... بیا اینجا ببینم..
-گفتم مدیر اینجا کیه
*بیخیال مدیر ... قراره امشب خوش بگذره بهم
مرد بلند شد و تلو تلو خوران سمتم اومد، با خشم بهش نگاه میکردم که دیتی روی شونه ام حس کردم این همون بود لی مینهو. هدف من..
+من مدیر اینجام.. چطور میتونم کمک کنم زیبا؟
۲.۰k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.