تک پارتی سونگمین*وقتی میری توی هودیش*
تک پارتی سونگمین*وقتی میری توی هودیش*
=یااا ات لباسمو کثیف کردی
با شیطنت دوباره انگشتتو پر از کاکائو کردی و اینبار به لپ هاش مالیدی دوباره خنده ای کردی
×..باید خودتو نگاه کنی سونگییی
=وایسا این کیک تموم بشه دارم برات فسقلی
زبونتو دراوردی و اداشو دراوردی
با فکری که از مغزت خطور کرد پوزخندی زدی
پاکت آرد رو برداشتی و نزدیک سونگمین رفتی جوری تظاهر کردی که انگار اونجارو جمع میکنی اماا وای به اون چیزی که تو سرته
سونگمین کاملا حواسش به تزئین کیک بود اصلا حواسش به توعه شیطون نبود
دستتو کردی تو ارد و برشداشتی
روی انگشتای پاهات وایستادی و دست اردیتو روی موهای سونگمین کشیدی اون فکر میکرد اولش داری با موهاش بازی میکنی اما با دیدن دست اردیت زود بهت نگاه کرد
=ات!!!
بازم خندیدی
زود به سمت اینه رفت و به موهای اردیش نگاه کرد
× بابا نوئلللل
=از دست تو
پیش بندشو باز کرد و رفت اتاق خوابمون
=اتتتت ۱۰ دقیقه دیگه لباسامو بزار رو تختتتت
با صدای بلندی گفت
خنده ای کردی
×باشهههه بابا نوئلللل
"۱۰ دقیقه بعد"
رفتم اتاق خواب و دیدم از حموم دراومده و با بالاتنه برهنه داشت موهایی که برق میزدن رو خشک میکرد
×باید ازت عکس میگرفتمم
=بخند بخند راحت باش خانم کوچولو
لبخندی زدی و رفتی به سمت کمد یکی از هودی هاشو دراوردی بیرون
سبز نعنایی این هودی مورد علاقه سونگمین بود
یدونم شلوارک مشکی روی تخت گذاشتی
× اینم لباسات مستر کیم
=ممنون لیدی کیم
تیکیتو دادی به چهارچوب در
سونگمین هودیشو برداشت و پوشید از اونجایی که امروز روز شیطنت بود رفتی پیشش و با لبخند شیطونی هودی رو بالا زدی از کارات تعجب کرد
=ات؟
سرتو به سینع های برهنش گذاشتی و هر دوتا سینه پر عضله ای رو داشتی خیلی ماهر میبوسیدی
=ات امروز خیلی شیطون شدی(خنده
×هوممم
تا گردنش همینجوری داشتی میبوسیدی که سرتو از سوراخ هودیش بیرون اوردی
چون هودی گشادی بود راحت بودین
با لبخند بهش خیره بودی کع اونم متقابل بهت خیره بود
× خیلی خوشحالم که تورو دارمممم
هردو دستشو روی کمر باریکت گذاشت و بیشتر تورو به خودش چسبوند
=منم خیلی خوشحالم که دختری مثل تورو دارم بزرگ میکنم
× هی من فقط ۱۹ سالمه خیلیم کوچیک نیستممم
بوسه ای به لپت گذاشت
= برا من هستی خانم کوچولو
دستاتو دور گردنش گذاشتی و یع بوسه کوتاه روی لباش گذاشتی.
=یااا ات لباسمو کثیف کردی
با شیطنت دوباره انگشتتو پر از کاکائو کردی و اینبار به لپ هاش مالیدی دوباره خنده ای کردی
×..باید خودتو نگاه کنی سونگییی
=وایسا این کیک تموم بشه دارم برات فسقلی
زبونتو دراوردی و اداشو دراوردی
با فکری که از مغزت خطور کرد پوزخندی زدی
پاکت آرد رو برداشتی و نزدیک سونگمین رفتی جوری تظاهر کردی که انگار اونجارو جمع میکنی اماا وای به اون چیزی که تو سرته
سونگمین کاملا حواسش به تزئین کیک بود اصلا حواسش به توعه شیطون نبود
دستتو کردی تو ارد و برشداشتی
روی انگشتای پاهات وایستادی و دست اردیتو روی موهای سونگمین کشیدی اون فکر میکرد اولش داری با موهاش بازی میکنی اما با دیدن دست اردیت زود بهت نگاه کرد
=ات!!!
بازم خندیدی
زود به سمت اینه رفت و به موهای اردیش نگاه کرد
× بابا نوئلللل
=از دست تو
پیش بندشو باز کرد و رفت اتاق خوابمون
=اتتتت ۱۰ دقیقه دیگه لباسامو بزار رو تختتتت
با صدای بلندی گفت
خنده ای کردی
×باشهههه بابا نوئلللل
"۱۰ دقیقه بعد"
رفتم اتاق خواب و دیدم از حموم دراومده و با بالاتنه برهنه داشت موهایی که برق میزدن رو خشک میکرد
×باید ازت عکس میگرفتمم
=بخند بخند راحت باش خانم کوچولو
لبخندی زدی و رفتی به سمت کمد یکی از هودی هاشو دراوردی بیرون
سبز نعنایی این هودی مورد علاقه سونگمین بود
یدونم شلوارک مشکی روی تخت گذاشتی
× اینم لباسات مستر کیم
=ممنون لیدی کیم
تیکیتو دادی به چهارچوب در
سونگمین هودیشو برداشت و پوشید از اونجایی که امروز روز شیطنت بود رفتی پیشش و با لبخند شیطونی هودی رو بالا زدی از کارات تعجب کرد
=ات؟
سرتو به سینع های برهنش گذاشتی و هر دوتا سینه پر عضله ای رو داشتی خیلی ماهر میبوسیدی
=ات امروز خیلی شیطون شدی(خنده
×هوممم
تا گردنش همینجوری داشتی میبوسیدی که سرتو از سوراخ هودیش بیرون اوردی
چون هودی گشادی بود راحت بودین
با لبخند بهش خیره بودی کع اونم متقابل بهت خیره بود
× خیلی خوشحالم که تورو دارمممم
هردو دستشو روی کمر باریکت گذاشت و بیشتر تورو به خودش چسبوند
=منم خیلی خوشحالم که دختری مثل تورو دارم بزرگ میکنم
× هی من فقط ۱۹ سالمه خیلیم کوچیک نیستممم
بوسه ای به لپت گذاشت
= برا من هستی خانم کوچولو
دستاتو دور گردنش گذاشتی و یع بوسه کوتاه روی لباش گذاشتی.
۷.۹k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.