p11
ویو ات
روز اعلام نتایج بود یکم استرس داشتم رفتیم بیمارستان که همه با هم نتیجه رو ببینیم لپ تاپ رو باز کردم اومدم رو صفحه مدرسه باید یه دکمه میزدم تا همه چی مشخص بشه یه لحظه دستای ته رو رو شونم حس کردم
ته: هر چی بشه تو بهترینی
همه چشماشونو بستن ات دکمرو زد از جاش پرید
ات: هووووووووووووو من قبول شدم
ته: نونااااااا بهت تبریک میگم (کیدرامرا میدونم که تو کره معمولا دخترا به پسرایی که بزرگ ترس و بهشون خیلی نزدیکن مثل برادرشون و دوست پسرشون و شوهرشون میگن اوپا و پسرا به خواهر کوچیکترشون میگن نونا میدونم که از من بهتر میدونین گفتم شاد یکی ندونه)
ته ات رو بلند کرد و تو هوا چرخوند
ات: الان میفتم
ته: به بهترین دانشگاه سئول خوش اومدی سال پایینی
ات: ممنون ارشد
م: از ماه دیگه کلاسا شروعه کم کم آماده بشین
ب: ته ات رو به تو میسپارم میدونم سال آخرته ولی تا یه سالی که ات عادت کنه هواشو داشته باش
ته: این ماموریتو گند نمیزنم قربان
ات: ولی من کلی آتو از جمع میکنم قربان
م: ات هر شب به من زنگ بزن اتو های ته رو به منم بگو
ات: وقتی به دختری که ازش خوشش میاد اعتراف کرد مثل یه خواهر شوهر دهن لق کابوسش میشم و فیلم رو برات میفرستم
ب: موفق باشید
ات: شام سفارش دادم همینجا تو بیمارستان با مامان جشن میگیریم
ته: خرگوش کوچولو بالاخره بزرگ شد
ات: اوپااا
ته: ببخشید خانوم وکیل خرگوشه
روز اعلام نتایج بود یکم استرس داشتم رفتیم بیمارستان که همه با هم نتیجه رو ببینیم لپ تاپ رو باز کردم اومدم رو صفحه مدرسه باید یه دکمه میزدم تا همه چی مشخص بشه یه لحظه دستای ته رو رو شونم حس کردم
ته: هر چی بشه تو بهترینی
همه چشماشونو بستن ات دکمرو زد از جاش پرید
ات: هووووووووووووو من قبول شدم
ته: نونااااااا بهت تبریک میگم (کیدرامرا میدونم که تو کره معمولا دخترا به پسرایی که بزرگ ترس و بهشون خیلی نزدیکن مثل برادرشون و دوست پسرشون و شوهرشون میگن اوپا و پسرا به خواهر کوچیکترشون میگن نونا میدونم که از من بهتر میدونین گفتم شاد یکی ندونه)
ته ات رو بلند کرد و تو هوا چرخوند
ات: الان میفتم
ته: به بهترین دانشگاه سئول خوش اومدی سال پایینی
ات: ممنون ارشد
م: از ماه دیگه کلاسا شروعه کم کم آماده بشین
ب: ته ات رو به تو میسپارم میدونم سال آخرته ولی تا یه سالی که ات عادت کنه هواشو داشته باش
ته: این ماموریتو گند نمیزنم قربان
ات: ولی من کلی آتو از جمع میکنم قربان
م: ات هر شب به من زنگ بزن اتو های ته رو به منم بگو
ات: وقتی به دختری که ازش خوشش میاد اعتراف کرد مثل یه خواهر شوهر دهن لق کابوسش میشم و فیلم رو برات میفرستم
ب: موفق باشید
ات: شام سفارش دادم همینجا تو بیمارستان با مامان جشن میگیریم
ته: خرگوش کوچولو بالاخره بزرگ شد
ات: اوپااا
ته: ببخشید خانوم وکیل خرگوشه
۴.۳k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.