فیک ران part 36
اما: ببین من به یکی اینجا علاقه دارم..
ا/ت: اسمش دراکن نیس؟
اما: تو از کجا میدوننننییییییی؟؟؟
ا/ت:من فک میکنم کسی اینجا نیس ک این قضیه رو ندونه..
اما: لنتی...اون اصن منو دوس ندارعععععععععععععععععععععععععع
من هر روز عذاب میکشم ک اون چرا چرااااا اگه منو دوس دارع به من اعتراف نمیکنههههه و من یکی برای این موضوع یکی دیگه هم بخاطر اون مایکی ..مایکیه سلیطهههههههه همش به من دستور میدههههههه یچی بهش میگم میگه مگه بچه شدی؟ اگه من بچم عین تو برای دوریاکی وحشی بازی در نمیارممممممم
باید انتقامممممم بگیرممممممممم
ینی انتقام بگیریمممممممممم
تو از داداشتوووووووو...
ا/ت: حلههههههه
ا/ت:خب راستش
من از کاکوچو ناراحت نیستم
فقط ...اینکه چرا انگار قضیه براش مهم نبوده...
به هر حال من فقط 12 سالم بود این حقم نبود ک آسیب ببینم...
اما:آسیب؟
ا/ت:اممم هیچی مهم نیس مهم اینه باید انتقام بگیریمممممم
اما: اوع ارع... خب...ببین باید معتلشون کنیم بخاطر همین...من تا نیم ساعت دیگه بهشون زنگ نمیزنم...بزار انقد دور خودشون بچرخن تا متوجه بشن دو ساعت منو توی فستیوال الاف کردن چ حسی داره...
ا/ت: ولی باید تله براشون بزاریم..میفهمی چی میگم؟ من استاد کرم ریزی هستمممممم...
من طوری اول آوریل رو برای مدرسمون دارک کردم ک تا سه چاهار ماه کسی نزدیکم نمیشد..🥹😂
اما: خب...بریم تو کارش.... 😈
ا/ت:یسسسسسسسس
ویو باجی اینا:
باجی: سنجو الان منو میخورهههه بزن تو دهنشششششششششش
سانزو: خجالت بکش برادرررررررررر
مایکی: باجی بیا پایین ..قول میدم کاریت نداشته باشم...
سنجو: بهش اعتماد نکنیا...
سانزو:مشخصه میخاد کرم بریزه..
باجی:میدونم میدونم
سنجو: ولی کمرم دارع میشکنه...
سانزو: خب باجی رو بدید بیاد تو بغل من..
باجی: خابشو ببینی..
سنجو:اهههه کمرمممممم
سانزو: اع...مایکی کو؟
سنجو:بسمهلاه...این بچه الان اینجا بود...
*باجی میاد پایین...
باجی: مایکی عن بازی در نیار...
از پشت لگد میخوره تو سره باجی*
مایکی: خر خودتی..•-•
سنجو: مایکیییییی دهنشو صاف کردببییییی
سانزو: هوووووو صداتو برا مایکی بالا نیاراااااااا
مایکی: فهمیدییییی؟؟؟
سنجو: برید گمشید بابا معلوم نیس اهالیه این خونه چ مرگشون شده...
باجی پا میشه: ...
یکم دیگه بریم جلو میرسیم به جاده خاکی...داداااا این بچه اینوور نیومده...
سانزو: اینا همش تقصیر سنجوعه...
باجی:نخیر..اتفاقن همش تقصیره مایکیه...
تازه این دراکنه گور به گوری کوجا رفته؟
سانزو: الاهو اکبر...
سنجو: بسه بابااااا
مایکی: دراکنو پیدا کنم یه لگدم نثاره اون میکنم..
سنجو: خفه شید همتون برمیگردیم همین راهو...😑
ای ا/ت اگه من تورو پیدا کنم...
سانزو: خب میگفتی...چی کارش میکنی؟
مایکی: سنجو هوس کتک کردی؟
باجی: چیییی؟سنجورو میزنی؟
*دراکن کوجا رفته؟
ا/ت: اسمش دراکن نیس؟
اما: تو از کجا میدوننننییییییی؟؟؟
ا/ت:من فک میکنم کسی اینجا نیس ک این قضیه رو ندونه..
اما: لنتی...اون اصن منو دوس ندارعععععععععععععععععععععععععع
من هر روز عذاب میکشم ک اون چرا چرااااا اگه منو دوس دارع به من اعتراف نمیکنههههه و من یکی برای این موضوع یکی دیگه هم بخاطر اون مایکی ..مایکیه سلیطهههههههه همش به من دستور میدههههههه یچی بهش میگم میگه مگه بچه شدی؟ اگه من بچم عین تو برای دوریاکی وحشی بازی در نمیارممممممم
باید انتقامممممم بگیرممممممممم
ینی انتقام بگیریمممممممممم
تو از داداشتوووووووو...
ا/ت: حلههههههه
ا/ت:خب راستش
من از کاکوچو ناراحت نیستم
فقط ...اینکه چرا انگار قضیه براش مهم نبوده...
به هر حال من فقط 12 سالم بود این حقم نبود ک آسیب ببینم...
اما:آسیب؟
ا/ت:اممم هیچی مهم نیس مهم اینه باید انتقام بگیریمممممم
اما: اوع ارع... خب...ببین باید معتلشون کنیم بخاطر همین...من تا نیم ساعت دیگه بهشون زنگ نمیزنم...بزار انقد دور خودشون بچرخن تا متوجه بشن دو ساعت منو توی فستیوال الاف کردن چ حسی داره...
ا/ت: ولی باید تله براشون بزاریم..میفهمی چی میگم؟ من استاد کرم ریزی هستمممممم...
من طوری اول آوریل رو برای مدرسمون دارک کردم ک تا سه چاهار ماه کسی نزدیکم نمیشد..🥹😂
اما: خب...بریم تو کارش.... 😈
ا/ت:یسسسسسسسس
ویو باجی اینا:
باجی: سنجو الان منو میخورهههه بزن تو دهنشششششششششش
سانزو: خجالت بکش برادرررررررررر
مایکی: باجی بیا پایین ..قول میدم کاریت نداشته باشم...
سنجو: بهش اعتماد نکنیا...
سانزو:مشخصه میخاد کرم بریزه..
باجی:میدونم میدونم
سنجو: ولی کمرم دارع میشکنه...
سانزو: خب باجی رو بدید بیاد تو بغل من..
باجی: خابشو ببینی..
سنجو:اهههه کمرمممممم
سانزو: اع...مایکی کو؟
سنجو:بسمهلاه...این بچه الان اینجا بود...
*باجی میاد پایین...
باجی: مایکی عن بازی در نیار...
از پشت لگد میخوره تو سره باجی*
مایکی: خر خودتی..•-•
سنجو: مایکیییییی دهنشو صاف کردببییییی
سانزو: هوووووو صداتو برا مایکی بالا نیاراااااااا
مایکی: فهمیدییییی؟؟؟
سنجو: برید گمشید بابا معلوم نیس اهالیه این خونه چ مرگشون شده...
باجی پا میشه: ...
یکم دیگه بریم جلو میرسیم به جاده خاکی...داداااا این بچه اینوور نیومده...
سانزو: اینا همش تقصیر سنجوعه...
باجی:نخیر..اتفاقن همش تقصیره مایکیه...
تازه این دراکنه گور به گوری کوجا رفته؟
سانزو: الاهو اکبر...
سنجو: بسه بابااااا
مایکی: دراکنو پیدا کنم یه لگدم نثاره اون میکنم..
سنجو: خفه شید همتون برمیگردیم همین راهو...😑
ای ا/ت اگه من تورو پیدا کنم...
سانزو: خب میگفتی...چی کارش میکنی؟
مایکی: سنجو هوس کتک کردی؟
باجی: چیییی؟سنجورو میزنی؟
*دراکن کوجا رفته؟
۱۵.۵k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.