اون شب خیلی واسم عجیب بود
اون شب خیلی واسم عجیب بود
حالش خیلی بد بود...درست همون روز اول دوستیمون...
وقتی فرداش به هم پیام داد که خوبه خیلی آروم شدم
از همون اول حس عجیبی بهش داشتم
حس وابستگی و دوست داشتن
الکس مهم ترین قطعه زندگیم شد و شد دختر کوچولوی من
یکساله که کنارمه و من هنوزم مثل روز اول براش میمیرم و جونم فدای اون صورت قشنگش میکنم
الکس کوچولو تنها دخترم...عمرم...جونم...زندگیم...همه چیزم
بخنده میخندم...گریه کنه گریه میکنم...
حتی اگه بگه بمیر...میمیرم...
_حرفای نگفته جولیآ
حالش خیلی بد بود...درست همون روز اول دوستیمون...
وقتی فرداش به هم پیام داد که خوبه خیلی آروم شدم
از همون اول حس عجیبی بهش داشتم
حس وابستگی و دوست داشتن
الکس مهم ترین قطعه زندگیم شد و شد دختر کوچولوی من
یکساله که کنارمه و من هنوزم مثل روز اول براش میمیرم و جونم فدای اون صورت قشنگش میکنم
الکس کوچولو تنها دخترم...عمرم...جونم...زندگیم...همه چیزم
بخنده میخندم...گریه کنه گریه میکنم...
حتی اگه بگه بمیر...میمیرم...
_حرفای نگفته جولیآ
۴۷۰
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.