ارباب کیم۹
همون لحضه اشک تو چشمام پر شد از اون لحظه اعتمادم رو ازشدلز دست دادم و بازم باهاش سرد شدم
رفتم جلو خیلی سرد گفتم
ا.بفرمایید ارباب
ت.م ممنون ات
ل.تو این هر زه رو با اسم صدا کردی
ت.اره
ل.به هرحال حرو مزا ده ای بیش نیست
ا.خفه شو دخترع جن ده
ل.گریه الکی ددی اون هق بهم گفن جن ده
ت.یه لحضه عصبی شدمو گفتم نکه نیستی
ل.گریه الکی چی میگی
ت.من فقط با زور مامانم باهات میگردم حالا دیگه دوست ندارم به حرف مامانم گوش بدم گمشو بیرون
ل.باشه میرم
عصبی با داد
ویو ات
اون جن ده رفت ولی مطمعن بودم طلافی میکنه داشتم میرفتم که تهیونگ دستمو گرفت کشیدم بغل خودش پسش زدم و رفتم
رفتم جلو خیلی سرد گفتم
ا.بفرمایید ارباب
ت.م ممنون ات
ل.تو این هر زه رو با اسم صدا کردی
ت.اره
ل.به هرحال حرو مزا ده ای بیش نیست
ا.خفه شو دخترع جن ده
ل.گریه الکی ددی اون هق بهم گفن جن ده
ت.یه لحضه عصبی شدمو گفتم نکه نیستی
ل.گریه الکی چی میگی
ت.من فقط با زور مامانم باهات میگردم حالا دیگه دوست ندارم به حرف مامانم گوش بدم گمشو بیرون
ل.باشه میرم
عصبی با داد
ویو ات
اون جن ده رفت ولی مطمعن بودم طلافی میکنه داشتم میرفتم که تهیونگ دستمو گرفت کشیدم بغل خودش پسش زدم و رفتم
۷.۱k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.