part 2

نایگیو
ساعت ۷ از خواب بیدار شدم رفتم WCکار های مربوط رو کردم. لباسم رو پوشیدن. از اتاق خارج شدم. و طبق معمول سوجی تو خواب بدون سر و صدا از خونه زدم بیرون به طرف ایستگاه اتوبوس رفتم. بعد ۲۵ مین از اتوبوس ۱۰ مین راه رفتم. و اخر به عمارت جئون رسیدم. یه عمارت خیلی بزرگ با تم سیاه و سفید بود. بعد کمی دید رفتم نزدیک تر که یکی از بادیگارد که جلوی در آهنی بزرگ وایساده بود گفت

بادیگارد:بفرمایین

نایگیو:اوه سلام من خدمتکار جدیدم امروز روز اول کارمه

بادیگارد:خانم کیم درسته

نایگیو:بله

بادیگارد:بفرمایین در رو باز کرد.

نایگیو:رفتم داخل زنگ در رو زدم که آجومایی که دیروز باهاش اشنا شده بودم رو دیدم

نایگیو:سلام اجوما

آجوما:سلام دخترم بیا تو

نایگیو:رفتم داخل که آجوما لباس خدمتکاری داد دستم گفت بیا اول قانون ها رو بگم بعد شروع کن به کار کردن

نایگیو:چشم

آجوما:
قانون اول به هیج وج به اتاقی کع در اش سیاه حقل به ۵ مترش هم نزدیک نمیشی

قانون دوم ساعت ۷:۰۰ نه دیر نه زود باید تو امارت باشی

قانون:۳ ارباب رو ارباب صدا میکنی

و قانون ۴ به هیج وجه به صورت ارباب نگاه نمیکنی

فهمیدی

نایگیو:بله

آجوما:پس برو لباست رو عوض کن تو این اتاق (اتاق رو نشون داد) به کارت اول سالن شروع کن بعد اشپز خونه بعد اتاق های خواب و اتاق خواب ارباب

نایگیو:چشم:یه سوال میتونم بپرسم

اجوما:اره حتما

نایگیو:مگه نگفتین نزدیک اتاق ارباب نرو

اجوما:ای دختر خنگ اون اتاق اتاق کارش است اتاق خوابش تو طبقه سوم و اخر هست

نایگیو:اوه بله

اجوما:زیاد حرف نزن شروع کن به کارت

نایگیو:چشم

امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜