چه خواهد شد/ پارت ۳۲
چه خواهد شد
پارت ۳۲
ایلیا از جاش بلند شد و از اتاق رفت بیرون و درو پشت سرش بستم .
با کلی دنگ و فنگ لباسمو درآوردم و مدل موهامو باز کردم و آرایشمو پاک کردم . بعدش سمت کمد رفتم ببینم مامانم چه لباسایی برام فرستاده . یه بلیز و شلوار پوشیدم و شالمو سرم کردم . بعدش لباس عروس رو به چوب لباسی زدم و آویزون کردم روی در کمد . درو اتاقو باز کردم و از اتاق بیرون رفتم .
ایلیا : کارت تموم شد ؟
ملینا : آره
ایلیا رفت تو اتاق و لباسشو عوض کرد و اومد بیرون . روی مبل نشستم و اطرافو نگاه کردم که یهو متوجه نگاه عصبی ایلیا روی خودم شدم
ملینا : اتفاقی افتاده؟
ایلیا : اون چیه سرت؟
ملینا : چی میخواد باشه؟ شاله دیگه
ایلیا : مگه من غریبم؟ الان که دیگه محرم شدیم
ملینا : من اینجوری راحتم
ایلیا : ملینا توروخدا اذیت نکن دیگه . اینجوری که نمیشه . اذیت میشی اگه بخوای کلا شال سرت باشه
ملینا : نگران من نباش من اذیت نمیشم
ایلیا : هعییی باشه
پارت بعد به شرط حوصلم ....
پارت ۳۲
ایلیا از جاش بلند شد و از اتاق رفت بیرون و درو پشت سرش بستم .
با کلی دنگ و فنگ لباسمو درآوردم و مدل موهامو باز کردم و آرایشمو پاک کردم . بعدش سمت کمد رفتم ببینم مامانم چه لباسایی برام فرستاده . یه بلیز و شلوار پوشیدم و شالمو سرم کردم . بعدش لباس عروس رو به چوب لباسی زدم و آویزون کردم روی در کمد . درو اتاقو باز کردم و از اتاق بیرون رفتم .
ایلیا : کارت تموم شد ؟
ملینا : آره
ایلیا رفت تو اتاق و لباسشو عوض کرد و اومد بیرون . روی مبل نشستم و اطرافو نگاه کردم که یهو متوجه نگاه عصبی ایلیا روی خودم شدم
ملینا : اتفاقی افتاده؟
ایلیا : اون چیه سرت؟
ملینا : چی میخواد باشه؟ شاله دیگه
ایلیا : مگه من غریبم؟ الان که دیگه محرم شدیم
ملینا : من اینجوری راحتم
ایلیا : ملینا توروخدا اذیت نکن دیگه . اینجوری که نمیشه . اذیت میشی اگه بخوای کلا شال سرت باشه
ملینا : نگران من نباش من اذیت نمیشم
ایلیا : هعییی باشه
پارت بعد به شرط حوصلم ....
۲.۹k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.