کینه ایی🎧
کینه ایی🎧
Part:⁷⁰
باهم رفتیم پایین که همه دور هم نشسته بودم
_به به من الان دلم همچنین قابی میخاست
که نیکا بعد حرفش دستشو مستطیل کرد سمت ماه
محراب:به به چقدر قشنگ
دیانا:مزه نریزید امشب قراره بترکونیممممم
_مثلا چکار کنیم دیا
دیانا:بریممم بیرون نیکا خانومم
_من جونمو واس بیرون میدم
محراب:اههه من فکر کردم مغزتو واسه بیرون میدی
_خفه نزن تو ذوقم احمق بیشور
ارسلان:نیکا ادبت تو حلقم
_واقعا تو حلقت
دیانا:شب شداااا تکون بدید خودتونو
همه رفتیم تو اتاقامونو لباس پوشیدیم
_اههههه دیا بیا دیگه
_پانیذ غور نزن الان میامم خط شمو بکشم
_پرنسس ما رفتیم
_عه وا وایستین مننن بیامممم
بعد از اینکه خط چشمو کشیدم رفتم بیرون که هنوز خودشون حرکت نکرده بودن
_اسکل کردی پانیذ
_به ولله تا یک دیقه پیش همه دم در ایستاده بودن
_خدااا اونایی که کور رنگی دارنو شفا بده بی نوبت ویزیتش با من
_خیلی خری دیا
_بابا بدویید الان غور غور کردن ارسلان شروع میشه
ارسلان:بابا بیاید دیگه اعصاب منو کی.ری کردیناا
محراب:واقعااا دیگه الان باید بگم ادبت تو حلقم ارسلان جان
ارسلان:محمد محراب جان خفه شو
محراب:اصن قهرم
ارسلان:دیانا این دختره رو اراییش نکردی
_کدوم دختره بیشوررر
ارسلان:محمد محرابه
_اها اون تکمیله براش خط چشمو تو ماشبن میکشم
محراب:رژ یادت نره(ببا صدای دخترونه)
_حتمااا حواسم بخ رژت هست
همه بلاخره با مثیبت و فحشو جنگ و دعوا رفتیم تو ماشینو حرکت کردیم
......................
Part:⁷⁰
باهم رفتیم پایین که همه دور هم نشسته بودم
_به به من الان دلم همچنین قابی میخاست
که نیکا بعد حرفش دستشو مستطیل کرد سمت ماه
محراب:به به چقدر قشنگ
دیانا:مزه نریزید امشب قراره بترکونیممممم
_مثلا چکار کنیم دیا
دیانا:بریممم بیرون نیکا خانومم
_من جونمو واس بیرون میدم
محراب:اههه من فکر کردم مغزتو واسه بیرون میدی
_خفه نزن تو ذوقم احمق بیشور
ارسلان:نیکا ادبت تو حلقم
_واقعا تو حلقت
دیانا:شب شداااا تکون بدید خودتونو
همه رفتیم تو اتاقامونو لباس پوشیدیم
_اههههه دیا بیا دیگه
_پانیذ غور نزن الان میامم خط شمو بکشم
_پرنسس ما رفتیم
_عه وا وایستین مننن بیامممم
بعد از اینکه خط چشمو کشیدم رفتم بیرون که هنوز خودشون حرکت نکرده بودن
_اسکل کردی پانیذ
_به ولله تا یک دیقه پیش همه دم در ایستاده بودن
_خدااا اونایی که کور رنگی دارنو شفا بده بی نوبت ویزیتش با من
_خیلی خری دیا
_بابا بدویید الان غور غور کردن ارسلان شروع میشه
ارسلان:بابا بیاید دیگه اعصاب منو کی.ری کردیناا
محراب:واقعااا دیگه الان باید بگم ادبت تو حلقم ارسلان جان
ارسلان:محمد محراب جان خفه شو
محراب:اصن قهرم
ارسلان:دیانا این دختره رو اراییش نکردی
_کدوم دختره بیشوررر
ارسلان:محمد محرابه
_اها اون تکمیله براش خط چشمو تو ماشبن میکشم
محراب:رژ یادت نره(ببا صدای دخترونه)
_حتمااا حواسم بخ رژت هست
همه بلاخره با مثیبت و فحشو جنگ و دعوا رفتیم تو ماشینو حرکت کردیم
......................
۴.۸k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.