سناریو استری کیدز
سناریو استری کیدز
وقتی تو مهمونی جلوی اونا یه پسر دیگرو بغل کردی و پسره به کمرت دست زد و کمرتم کلا باز بود
چان: عصبانی داشت به پسره و تو نگاه میکرد که صبرش تموم شد و اومد از دستت کشید و بغلت کرد و گفت (بیب نمیخوای ایشونو معرفی کنی)
لینو: داشت به یه طرف دیگه نگاه میکرد که تورو دید عصبانی شد و زیر لب گفت(عه بیبی منو نگاه پیشرفت کرده منم شب یه پیشرفتی میکنم که دیگه جرعت نکنی از این لباسا بپوشی)
چانگبین: عصبانی اومد دست تو کشید و جلوی پسره محکم لبات رو بوسید و گفت:(اینو فیلا داشته باش تا به خونه برسیم)
هیونجین: وقتی تورو دید سریع اومد دستتو و گرفت و برد تو ماشین و به تو گفت(از حد خودت خیلی گذشتی باید تربیت بشی) و بعد هرچی گفتی به حرفات جواب نداد و تو خونه........
هان: شوکه نگات کرد و بعد به خودش اومد و پیش تو اومد و گفت میشه یه لحظه بیای تو هم رفتی و گفت (از الان بهت اطلاع بدم قراره شب خوشگذرونی کنیم) و بعد لبات رو بوسید
فلیکس: قبل از اومدن یه کاری کرده بود که جرعت نکردی از کنارش پاشی
سونگمین: او مای گاد بیبی خودتی؟ و بعد اومد و پسره رو تا حد مرگ زد و تو از ترست نتونستی هیچی بگی اما از نگاهش فهمیدی که خونه به فا. ک میری
ای. ان: وقتی ترو دید محکم گفت(واتتتتتتت) و بعد اومد پیشت و خنده شیطانی زد و گفت (اوه اوه بیبی جذابم شبم تو تخت میتونی برای من هم همینکارو کنی
وقتی تو مهمونی جلوی اونا یه پسر دیگرو بغل کردی و پسره به کمرت دست زد و کمرتم کلا باز بود
چان: عصبانی داشت به پسره و تو نگاه میکرد که صبرش تموم شد و اومد از دستت کشید و بغلت کرد و گفت (بیب نمیخوای ایشونو معرفی کنی)
لینو: داشت به یه طرف دیگه نگاه میکرد که تورو دید عصبانی شد و زیر لب گفت(عه بیبی منو نگاه پیشرفت کرده منم شب یه پیشرفتی میکنم که دیگه جرعت نکنی از این لباسا بپوشی)
چانگبین: عصبانی اومد دست تو کشید و جلوی پسره محکم لبات رو بوسید و گفت:(اینو فیلا داشته باش تا به خونه برسیم)
هیونجین: وقتی تورو دید سریع اومد دستتو و گرفت و برد تو ماشین و به تو گفت(از حد خودت خیلی گذشتی باید تربیت بشی) و بعد هرچی گفتی به حرفات جواب نداد و تو خونه........
هان: شوکه نگات کرد و بعد به خودش اومد و پیش تو اومد و گفت میشه یه لحظه بیای تو هم رفتی و گفت (از الان بهت اطلاع بدم قراره شب خوشگذرونی کنیم) و بعد لبات رو بوسید
فلیکس: قبل از اومدن یه کاری کرده بود که جرعت نکردی از کنارش پاشی
سونگمین: او مای گاد بیبی خودتی؟ و بعد اومد و پسره رو تا حد مرگ زد و تو از ترست نتونستی هیچی بگی اما از نگاهش فهمیدی که خونه به فا. ک میری
ای. ان: وقتی ترو دید محکم گفت(واتتتتتتت) و بعد اومد پیشت و خنده شیطانی زد و گفت (اوه اوه بیبی جذابم شبم تو تخت میتونی برای من هم همینکارو کنی
۲۵۴
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.