پارت هفتم
حامد:
داشتم از جلوی یه پاساژی رد میشدم که یه سری دخترا و پسرا اومدن باهام عکس بگیرن خب منم وایستادم باهاشون عکس گرفتم و داخل پاساژ شدم یسری وسایل خریدم و اومدم بیرون رفتم به سمت خونه مامانم اینا اخه از وقتی من اومدم تهران اونا رو هم اوردم اینجا
رسیدم
من:سلام مامان خوبی/؟
مامان:سلام پسرم مرسی چرا زحمت کشیدی؟
من:زحمت نیس وظیفه اس
مامان:خیر ببینی پسر گلم
من:مامان جان شربت داری؟
مامان:اره پسرم بیا تو
من:نه مزاحم نمیشم راستش باید برم تا خونه اقا سید اینا
مامان:سید؟
من:چیز اره دیگه اقا جلال
مامان:اها باشه پس بمون تا بیارم برات
مادرم شربت رو اورد خوردم و در رفتم
اصلا نمیخواستم برم خونه اقا سید بهونه گرفتم چقدر من مسخره ام
(قسمت حامد رو نگه دارین قراره جذاب بشه)
سعید:
با ساناز بحث کردم کلی دعوامون شد و اونم گذاشت رفت عه زنگیدم میلاد
من:الو داوش
میلاد:کوفت درد هرچی میکشم بخاطر توعه
من:اوووووووووووو نفس بکش بزار صدام در بیاد بعد بد و بیراه بگو چرا همه امروز خل شدن
میلاد:میدونی باهام چیکار کردی؟
من:والا من تورو چند روزه ندیدیم چیکار کردم باهات؟
میلاد:دیشب بهم زنگ زدی منم اومدم بیرون تصادف کردم اونم با کی دلارام
من:چییییییییییییی نهههههههههه
میلاد:اره دیگه
من:حالا کجا بردیش؟
میلاد:تو ماشینمه
من:تو ماشین اخه؟
میلاد:کجا ببرمش تو میدونی راستی یه نسخه از کلید خونه منو نداری تو؟
من:چرا دارم میخوای ازم بگیری؟هنوز که شوهر نکردم کلید خونه بابامو از بگیری
میلاد:چرت و پرت نگوووووووو سعید میام کلید رو میگیرم دوباره بهت میدم
من:بیا بگیر فقط اون دختره ی ......
میلاد: (با داد) دختره چی سعید چییییییییییییی؟
من:چته روانی تا دیروز میگفتی دلارام بده
میلاد:اون موقعه دیروز بود امروز دیگه نمیگم چون شقایق عوضی رو نمیشناختم
وای شقایق نکنه اومده باشه سراغ دلارام
میلاد:سعید خدافسسسسس
من:الهی خدا شفا بده
داشتم از جلوی یه پاساژی رد میشدم که یه سری دخترا و پسرا اومدن باهام عکس بگیرن خب منم وایستادم باهاشون عکس گرفتم و داخل پاساژ شدم یسری وسایل خریدم و اومدم بیرون رفتم به سمت خونه مامانم اینا اخه از وقتی من اومدم تهران اونا رو هم اوردم اینجا
رسیدم
من:سلام مامان خوبی/؟
مامان:سلام پسرم مرسی چرا زحمت کشیدی؟
من:زحمت نیس وظیفه اس
مامان:خیر ببینی پسر گلم
من:مامان جان شربت داری؟
مامان:اره پسرم بیا تو
من:نه مزاحم نمیشم راستش باید برم تا خونه اقا سید اینا
مامان:سید؟
من:چیز اره دیگه اقا جلال
مامان:اها باشه پس بمون تا بیارم برات
مادرم شربت رو اورد خوردم و در رفتم
اصلا نمیخواستم برم خونه اقا سید بهونه گرفتم چقدر من مسخره ام
(قسمت حامد رو نگه دارین قراره جذاب بشه)
سعید:
با ساناز بحث کردم کلی دعوامون شد و اونم گذاشت رفت عه زنگیدم میلاد
من:الو داوش
میلاد:کوفت درد هرچی میکشم بخاطر توعه
من:اوووووووووووو نفس بکش بزار صدام در بیاد بعد بد و بیراه بگو چرا همه امروز خل شدن
میلاد:میدونی باهام چیکار کردی؟
من:والا من تورو چند روزه ندیدیم چیکار کردم باهات؟
میلاد:دیشب بهم زنگ زدی منم اومدم بیرون تصادف کردم اونم با کی دلارام
من:چییییییییییییی نهههههههههه
میلاد:اره دیگه
من:حالا کجا بردیش؟
میلاد:تو ماشینمه
من:تو ماشین اخه؟
میلاد:کجا ببرمش تو میدونی راستی یه نسخه از کلید خونه منو نداری تو؟
من:چرا دارم میخوای ازم بگیری؟هنوز که شوهر نکردم کلید خونه بابامو از بگیری
میلاد:چرت و پرت نگوووووووو سعید میام کلید رو میگیرم دوباره بهت میدم
من:بیا بگیر فقط اون دختره ی ......
میلاد: (با داد) دختره چی سعید چییییییییییییی؟
من:چته روانی تا دیروز میگفتی دلارام بده
میلاد:اون موقعه دیروز بود امروز دیگه نمیگم چون شقایق عوضی رو نمیشناختم
وای شقایق نکنه اومده باشه سراغ دلارام
میلاد:سعید خدافسسسسس
من:الهی خدا شفا بده
۱۱.۰k
۲۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.