عشق سخت
پارت ۹
چند ساعت بعد
جیمین ویو
ا/ت پای گوشیش بود و داشت تو گوگل میگشت کوک هم معلوم بود داره گیم بازی میکنه(ا/ت و کوک علاقه زیادی به گیم دارن و جیمین سعی داره از این راه این دو تا رو به هم نزدیک کنه)
جیمین: کوک چیکا. میکنی
کوک: دارم گیم بازی میکنم
جیمین: راستی کوک ا/ت هم خیلی گیم دوست داره و از همون مدل گیم هایی که تو بازی میکنی اومم از همینجور چیزا بازی میکنه عاشق بازی های بکش بکشی و آنلاینه و مثل تو زیاد کالاف بازی میکنه
(بازی دیگه ای به ذهنم نمیرسید و کالاف خیلی معروفه و از کشور های مختلف بازی میکنن بخاطر همین گفتم)
کوک: ا/ت راست میگه تو هم گیم بازی میکنی
ا/ت: آره همین الان میخواستم برم کالاف بازی کنم
کوک: خب میای باهم بریم
ا/ت: اوکی
فکر کنم موفق شدم این دو تا باهم دوست شدن و کم کم کاری میکنم که باهم قرار هم بزارن ولی فقط بخاطر کمپانی و کارمون یخورده سخت میشه ولی اگه قرار هم گذاشتن بهشون میگم که باید مخفی نگهش دارن
ا/ت ویو
باورم نمیشه جیمین باعث شد با کوک دوست بشم وای خدا خیلی ذوق دارم
نشستیم با کوک مشغول بازی شدیم گفتیم دو دست بازی میکنیم دست اول کوک برد دست دوم رو من بردم
ساعت ۸ بود جین رفت شام درست کنه منو کوک هم مشغول حرف زدن بودیم.....
ادامه توی پارت بعد.....
چند ساعت بعد
جیمین ویو
ا/ت پای گوشیش بود و داشت تو گوگل میگشت کوک هم معلوم بود داره گیم بازی میکنه(ا/ت و کوک علاقه زیادی به گیم دارن و جیمین سعی داره از این راه این دو تا رو به هم نزدیک کنه)
جیمین: کوک چیکا. میکنی
کوک: دارم گیم بازی میکنم
جیمین: راستی کوک ا/ت هم خیلی گیم دوست داره و از همون مدل گیم هایی که تو بازی میکنی اومم از همینجور چیزا بازی میکنه عاشق بازی های بکش بکشی و آنلاینه و مثل تو زیاد کالاف بازی میکنه
(بازی دیگه ای به ذهنم نمیرسید و کالاف خیلی معروفه و از کشور های مختلف بازی میکنن بخاطر همین گفتم)
کوک: ا/ت راست میگه تو هم گیم بازی میکنی
ا/ت: آره همین الان میخواستم برم کالاف بازی کنم
کوک: خب میای باهم بریم
ا/ت: اوکی
فکر کنم موفق شدم این دو تا باهم دوست شدن و کم کم کاری میکنم که باهم قرار هم بزارن ولی فقط بخاطر کمپانی و کارمون یخورده سخت میشه ولی اگه قرار هم گذاشتن بهشون میگم که باید مخفی نگهش دارن
ا/ت ویو
باورم نمیشه جیمین باعث شد با کوک دوست بشم وای خدا خیلی ذوق دارم
نشستیم با کوک مشغول بازی شدیم گفتیم دو دست بازی میکنیم دست اول کوک برد دست دوم رو من بردم
ساعت ۸ بود جین رفت شام درست کنه منو کوک هم مشغول حرف زدن بودیم.....
ادامه توی پارت بعد.....
۱.۳k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.