آیین طلبگی
#آیین طلبگی
*قسمت پانزده ام
(سعه صدر در تبلیغ...)
هیچ کاری در دنیا سخت تر و پر مشقت تر از تغییر دادن انسان ها نمی باشد. از این روست که ارشاد و هدایت مردم در پیش گاه عدل الهی این گونه ارزشمند است.
از این روست که خداوند بهترین بندگانش را به مقام نبوت مبعوث نمود . کار تبلیغ و اشاعه دین کاری بس بزرگ است که تنها انسان های بزرگ قادر به انجام آن هستند .
تنها انسان هایی که دارای روحی عظیم و دلی وسیع هستند می توانند به هدایت خلق بپردازند .
آن هنگام که فرعون سر به طغیان نهاد و از بندگی خدا به در آمد و طوق بندگی شیطان را بر گردن آویخت ، آفریدگار مهربان از سر لطف و رحمت کلیم خود حضرت موسی علیه السلام را به سوی فرعون روانه ساخت .
آفریدگار مهربان آن چنان بندگانش را دوست دارد که نمی تواند شاهد باشد که حتی فرعون در دام شیطان گرفتار آمده است .
خداوند حضرت موسی علیه السلام را مامور نمود تا به پیش فرعون رود تا شاید او دست از طغیان و گردنکشی و سرکشی بردارد و به جای گفتن : "انا ربکم الاعلی "، بگوید :"انا اعبد الله".
« اذهب الی فرعون انه طغی . برو به سوی فرعون ، او طغیان کرده است . » ( 1 )
حضرت موسی بی چون و چرا و بی آن که دلیل تراشی و بهانه جویی کند اطاعت امر حضرت سبحان نمود .
کلیم خدا تنها یک در خواست از حضرت حق نمود « قال رب اشرح لی صدری » گفت : « پروردگارا سینه ام را گشاده دار » ( 2 )
حضرت موسی می توانست خیلی چیزهای دیگری از خداوند طلب نماید مثل این که : خدایا به من پول و امکانات عالی و فراوان عطا فرما . آفریدگارا به من لشگری نیرومند عطا نما . پروردگارا دوستان فرعون را ذلیل کن و یاران مرا عزیز فرما و ... .
اما حضرت موسی علیه السلام تنها از خدا شرح صدر در خواست نمود .
از چه رو حضرت موسی از خدا شرح صدر درخواست کرد ؟
این خواسته حضرت موسی علیه السلام نشان دهنده آن است که هیچ چیز در تبلیغ و اشاعه مذهب و هدایت خلق به سوی رب العالمین ، هم چون سعه صدر کارگشا نیست .
اگر چیزی بهتر و کار آمدتر در کار تبلیغ و ارشاد و دستگیری و هدایت خلق وجود داشت بی شک موسی علیه السلام آن را از خداوند در خواست می نمود .
طلاب جوان باید بدانند که در کار تبلیغ همیشه افرادی هستند که به این آسانی ها زیر بار حرف حق نمی روند و چه بسا آزار و اذیت هایی نیز از سوی آنان به ما برسد .
یک مبلغ دینی باید پیش از هر کاری به خود سازی مشغول شود و ظرفیت خود را بالا برد .
اگر پیامبر و فرزندان پاک و مطهرش ، سعه صدر نداشتند هرگز اسلام بر کفر پیروز نمی شد .
بسیاری از شما خوانندگان گرامی داستان آن یهودی که هر روز بر سر مبارک حضرت محمد صلی الله علیه و آله خاکستر می پاشید را شنیده اید .
پیامبر ما قلبی وسیع به وسعت آسمان بی کران داشت . هیچ کس همانند حضرتش شرح صدر نداشت . ایشان هرگز از کوره در نمی رفت و رفتار ناپسند و ناشایست آن یهودی را تحمل می نمود .
روزی پیامبر رحمت و محبت دیدند که امروز خبری از آن یهودی نیست . از یارانشان سراغ او را گرفتند . به حضرتش عرض نمودند که آن مرد یهودی بیمار است و اکنون در بستر بیماری خفته است . حضرت به یارانشان گفتند بیایید برویم عیادت آن یهودی !
اصحاب حضرت بسیار تعجب کردند . پیامبر وارد خانه یهودی شدند و در کنار بستر او بر زمین نشستند و از وی احوال پرسی نمودند . یهودی رویش را به سوی دیگر برگرداند چرا که نمی توانست در چشمان پیامبر نگاه کنند . پیامبر برخواستند و در آن سو نشستند . یهودی از شرمساری رو انداز خود را بر روی سر کشید و در همان حال شهادتین خواند و مسلمان شد !
اگر رسول الله هم چون بسیاری از ما سعه صدر نداشتند و ظرفیشان کم بود و زود از کوره در می رفتند ، هرگز یهودی و بسیاری دیگر همانند آن یهودی جذب اسلام نمی شدند .
برخی از طلاب بر این باورند که تبلیغ یعنی این که ما به مناطقی برویم که مردمی مذهبی و خدا باور دارند و به آسانی به سخنان ما گوش فرا می دهند و آن ها را قبول می نمایند .
ما زمانی در کار تبلیغ به موفقیت می رسیم که بتوانیم افرادی را که از دین گریزان شده اند و رو به لجاجت آورده دستگیری نماییم و زنگار از آیینه دلشان بزداییم تا نور خدا بار دیگر بر دل آنان بتاید .
در روزگار فعلی که شبکه های ماهواره ای بیست و چهار ساعت در حال منحرف کردن مردم بویژه جوانان هستند ، کم نیستند مردمی که از دین گریزان شده و با خدا و دین قهر نموده اند .
طلاب و روحانیون باید فکری به حال این دسته از مردم جامعه بکنند . چرا که اگر نتوان این ها را دستگیری و هدایت نمود آنان روز به روز از خدا دورتر می شوند و عده ای دیگر را نیز با خود به درون باتلاق تباهی می کشانند .
کسانی که با گناه و فساد خو کرده اند را نمی توان یک شبه تغییر داد و آنان را از حکومت شیطان بدر آورد و وارد
*قسمت پانزده ام
(سعه صدر در تبلیغ...)
هیچ کاری در دنیا سخت تر و پر مشقت تر از تغییر دادن انسان ها نمی باشد. از این روست که ارشاد و هدایت مردم در پیش گاه عدل الهی این گونه ارزشمند است.
از این روست که خداوند بهترین بندگانش را به مقام نبوت مبعوث نمود . کار تبلیغ و اشاعه دین کاری بس بزرگ است که تنها انسان های بزرگ قادر به انجام آن هستند .
تنها انسان هایی که دارای روحی عظیم و دلی وسیع هستند می توانند به هدایت خلق بپردازند .
آن هنگام که فرعون سر به طغیان نهاد و از بندگی خدا به در آمد و طوق بندگی شیطان را بر گردن آویخت ، آفریدگار مهربان از سر لطف و رحمت کلیم خود حضرت موسی علیه السلام را به سوی فرعون روانه ساخت .
آفریدگار مهربان آن چنان بندگانش را دوست دارد که نمی تواند شاهد باشد که حتی فرعون در دام شیطان گرفتار آمده است .
خداوند حضرت موسی علیه السلام را مامور نمود تا به پیش فرعون رود تا شاید او دست از طغیان و گردنکشی و سرکشی بردارد و به جای گفتن : "انا ربکم الاعلی "، بگوید :"انا اعبد الله".
« اذهب الی فرعون انه طغی . برو به سوی فرعون ، او طغیان کرده است . » ( 1 )
حضرت موسی بی چون و چرا و بی آن که دلیل تراشی و بهانه جویی کند اطاعت امر حضرت سبحان نمود .
کلیم خدا تنها یک در خواست از حضرت حق نمود « قال رب اشرح لی صدری » گفت : « پروردگارا سینه ام را گشاده دار » ( 2 )
حضرت موسی می توانست خیلی چیزهای دیگری از خداوند طلب نماید مثل این که : خدایا به من پول و امکانات عالی و فراوان عطا فرما . آفریدگارا به من لشگری نیرومند عطا نما . پروردگارا دوستان فرعون را ذلیل کن و یاران مرا عزیز فرما و ... .
اما حضرت موسی علیه السلام تنها از خدا شرح صدر در خواست نمود .
از چه رو حضرت موسی از خدا شرح صدر درخواست کرد ؟
این خواسته حضرت موسی علیه السلام نشان دهنده آن است که هیچ چیز در تبلیغ و اشاعه مذهب و هدایت خلق به سوی رب العالمین ، هم چون سعه صدر کارگشا نیست .
اگر چیزی بهتر و کار آمدتر در کار تبلیغ و ارشاد و دستگیری و هدایت خلق وجود داشت بی شک موسی علیه السلام آن را از خداوند در خواست می نمود .
طلاب جوان باید بدانند که در کار تبلیغ همیشه افرادی هستند که به این آسانی ها زیر بار حرف حق نمی روند و چه بسا آزار و اذیت هایی نیز از سوی آنان به ما برسد .
یک مبلغ دینی باید پیش از هر کاری به خود سازی مشغول شود و ظرفیت خود را بالا برد .
اگر پیامبر و فرزندان پاک و مطهرش ، سعه صدر نداشتند هرگز اسلام بر کفر پیروز نمی شد .
بسیاری از شما خوانندگان گرامی داستان آن یهودی که هر روز بر سر مبارک حضرت محمد صلی الله علیه و آله خاکستر می پاشید را شنیده اید .
پیامبر ما قلبی وسیع به وسعت آسمان بی کران داشت . هیچ کس همانند حضرتش شرح صدر نداشت . ایشان هرگز از کوره در نمی رفت و رفتار ناپسند و ناشایست آن یهودی را تحمل می نمود .
روزی پیامبر رحمت و محبت دیدند که امروز خبری از آن یهودی نیست . از یارانشان سراغ او را گرفتند . به حضرتش عرض نمودند که آن مرد یهودی بیمار است و اکنون در بستر بیماری خفته است . حضرت به یارانشان گفتند بیایید برویم عیادت آن یهودی !
اصحاب حضرت بسیار تعجب کردند . پیامبر وارد خانه یهودی شدند و در کنار بستر او بر زمین نشستند و از وی احوال پرسی نمودند . یهودی رویش را به سوی دیگر برگرداند چرا که نمی توانست در چشمان پیامبر نگاه کنند . پیامبر برخواستند و در آن سو نشستند . یهودی از شرمساری رو انداز خود را بر روی سر کشید و در همان حال شهادتین خواند و مسلمان شد !
اگر رسول الله هم چون بسیاری از ما سعه صدر نداشتند و ظرفیشان کم بود و زود از کوره در می رفتند ، هرگز یهودی و بسیاری دیگر همانند آن یهودی جذب اسلام نمی شدند .
برخی از طلاب بر این باورند که تبلیغ یعنی این که ما به مناطقی برویم که مردمی مذهبی و خدا باور دارند و به آسانی به سخنان ما گوش فرا می دهند و آن ها را قبول می نمایند .
ما زمانی در کار تبلیغ به موفقیت می رسیم که بتوانیم افرادی را که از دین گریزان شده اند و رو به لجاجت آورده دستگیری نماییم و زنگار از آیینه دلشان بزداییم تا نور خدا بار دیگر بر دل آنان بتاید .
در روزگار فعلی که شبکه های ماهواره ای بیست و چهار ساعت در حال منحرف کردن مردم بویژه جوانان هستند ، کم نیستند مردمی که از دین گریزان شده و با خدا و دین قهر نموده اند .
طلاب و روحانیون باید فکری به حال این دسته از مردم جامعه بکنند . چرا که اگر نتوان این ها را دستگیری و هدایت نمود آنان روز به روز از خدا دورتر می شوند و عده ای دیگر را نیز با خود به درون باتلاق تباهی می کشانند .
کسانی که با گناه و فساد خو کرده اند را نمی توان یک شبه تغییر داد و آنان را از حکومت شیطان بدر آورد و وارد
۵.۵k
۰۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.