سلاح سرد(پارت29)
^جینهو ویو^
بعد از حرف زدن با کیمین دوباره خوابیدم وقتی بیدار شدم هوا تاریک بود از مربیمون رفتم بیرون و پرسیدم کی میرسیم که گفت 1ساعت دیگه دوباره رفتم تو اتاق گوشیم برداشتم و رفتم رستوران قطار تا یه چی بخورم حدودا خلوت بود منم یه گوشه نشستم تا زیاد تو دید نباشم یه چیزکیک و چای سفارش دادم و منتظر موندم تا اماده بشه بعد از30مین اورد و منم خوردم وقتی رفتم تو اتاقک دیدم همه بیدارن و چراغارو روشن کردن
قبل اینکه وارد واگن بشم مربی از پشت بلند گو اعلام کرد که لباس گرم بپوشیم چون بارون گرفته...
جینهو:بچه ها بیاین تا برسیم لباسامون عوض کنیم نظرتون چیه؟
ریونهو:چرا باید عوض کنیم؟؟
جینهو:به 2دلیل...اونجا بارونه و هوا سرده
ریونهو:اها اوکی
همه موافقت کردن و شروع کردیم لباس عوض کردن در واگن قفل کردیم و پرده هم کشیدیم و لباسامون عوض کردیم و تصمیم گرفتیم تا بازی کنیم (حالا یه بازی که خودتون دوست دارید)
سرگرم بودیم که نفهمیدیم کی 1ساعت گذشت..وقتی رسیدیم وسیله هامون برداشتیم و رفتیم بیرون به هر گروه یه کارت شناسایی داده بودن اونو موقع اتاق گرفتن تو هتل باید تحویل مربی میدادیم تا مطمئن شه هستیم ...اونو تحویل دادیم که دوتا اتاق بهمون دادن و مجبورشدیم تقسیم کنیم....من و مینمین و ریونهو باهم تو یه اتاق ...سومی و کیمین و مینهو و کیهیون هم تو یه اتاق....
رفتم و وسیله هامو چیدم تو کمد مینمین و ریونهو هم وسیله هاشون چیدن منم حوصلم سر رفته بود پس تصمیم گرفتم برم یه دور بزنم ساعت هم تازه7بود یه دست لباس گرم پوشیدم و گوشی و ایرپادم برداشتم و رفتم بیرون.......
*یونگی ویو*
وقتی رسیدیم بارون بود سریع لباسامون عوض کردیم و کارای اتاقمون کردیم و رفتیم داخل اتاقامون منو و جیهوپ و نامجون و جین باهم هم اتاقی شدیم کوک و تهیونگ و جیمین هم تو یه اتاق لباسام چیدم تو کمد که دیدم جیهوپ میگه بریم یکم دور بزنیم پس لباسم عوض کردم و جیهوپ هم لباسش عوض کرد و رفتیم پایین...تو سالن هتل دیدم که جینهو داره تنهایی میره بیرون اولش بیخیال شدم ولی بعدش کنجکاویم گل کرد به جیهوپ هم گفتم و تصمیم گرفتیم نامحسوس دنبالش بریم....تو خیابونا قدم میزدیم و پشتش بودیم که دیدیم پیچید تو یه کوچه تاریک من جلوتر رفتم که دیدم یهو یکی منو چسبوند به دیوار و یه چاقو گذاشت زیر گلوم...
جینهو:توکی هستی براچی داری دنبالم میکنی ها؟؟؟؟
جیهوپ:ولش کن اون لعنتی بیار پایین تا یه اتفاقی نیافتاده!!
یونگی:نترس همو میشناسیم یونگیم خانم جینهو
جینهو چاقوش اورد پایین و رفت عقب تر
جینهو:خب....براچی دنبال منین؟ها؟
یونگی:خب میخواستم ببینم کجا میری
جینهو:خیلی ببخشید؟؟؟؟
یونگی:جینهو میدونم کوک بهت چی گفته اتفاقا موقع خوبی همو دیدیم خواستم بهت بگم بیشتر از این معطلش نکن و جوابش بده ..اون عین ما نیست..
اینو گفتم و دست جیهوپ گرفتم و از کوچه زدیم بیرون و رفتیم یکم دور زدیم و بعدش رفتیم هتل و شام خوردیم و خوابیدیم......
*جینهو ویو*
منظورش از اینکه اون عین ما نیست چیه؟
اه ولش کن اصلا یکم رفتم دور زدم و بیرون شام خوردم و رفتم هتل که دیدم کوک و ته و جیمین نشستن تو سالن هتل و دارن حرف میزنن ...سعی کردم جوری جلوه بدم که منو نبینن سریع رد شدم و رفتم تو اتاق لباسام عوض کردم و رفتم رو تختم دراز کشیدم که نفهمیدم کی خوابم برد....(دوتا تخت دونفره تو اتاقاست)
پایان پارت29
اسلاید2استایل مینمین بعد از پیاده شدن از قطار
اسلاید3استایل (صورتی:ریونهو)..(زرد:سومی)..(ابی:کیهیون)..(قهوه ای:مینهو)بعد از قطار
اسلاید4استایل کیمین بعد از قطار
اسلاید5استایل جینهو بعد از قطار
اسلاید6استایل جینهو وقتی میره بیرون
اسلاید7استایل یونگی و جیهوپ وقتی میرن بیرون
بعد از حرف زدن با کیمین دوباره خوابیدم وقتی بیدار شدم هوا تاریک بود از مربیمون رفتم بیرون و پرسیدم کی میرسیم که گفت 1ساعت دیگه دوباره رفتم تو اتاق گوشیم برداشتم و رفتم رستوران قطار تا یه چی بخورم حدودا خلوت بود منم یه گوشه نشستم تا زیاد تو دید نباشم یه چیزکیک و چای سفارش دادم و منتظر موندم تا اماده بشه بعد از30مین اورد و منم خوردم وقتی رفتم تو اتاقک دیدم همه بیدارن و چراغارو روشن کردن
قبل اینکه وارد واگن بشم مربی از پشت بلند گو اعلام کرد که لباس گرم بپوشیم چون بارون گرفته...
جینهو:بچه ها بیاین تا برسیم لباسامون عوض کنیم نظرتون چیه؟
ریونهو:چرا باید عوض کنیم؟؟
جینهو:به 2دلیل...اونجا بارونه و هوا سرده
ریونهو:اها اوکی
همه موافقت کردن و شروع کردیم لباس عوض کردن در واگن قفل کردیم و پرده هم کشیدیم و لباسامون عوض کردیم و تصمیم گرفتیم تا بازی کنیم (حالا یه بازی که خودتون دوست دارید)
سرگرم بودیم که نفهمیدیم کی 1ساعت گذشت..وقتی رسیدیم وسیله هامون برداشتیم و رفتیم بیرون به هر گروه یه کارت شناسایی داده بودن اونو موقع اتاق گرفتن تو هتل باید تحویل مربی میدادیم تا مطمئن شه هستیم ...اونو تحویل دادیم که دوتا اتاق بهمون دادن و مجبورشدیم تقسیم کنیم....من و مینمین و ریونهو باهم تو یه اتاق ...سومی و کیمین و مینهو و کیهیون هم تو یه اتاق....
رفتم و وسیله هامو چیدم تو کمد مینمین و ریونهو هم وسیله هاشون چیدن منم حوصلم سر رفته بود پس تصمیم گرفتم برم یه دور بزنم ساعت هم تازه7بود یه دست لباس گرم پوشیدم و گوشی و ایرپادم برداشتم و رفتم بیرون.......
*یونگی ویو*
وقتی رسیدیم بارون بود سریع لباسامون عوض کردیم و کارای اتاقمون کردیم و رفتیم داخل اتاقامون منو و جیهوپ و نامجون و جین باهم هم اتاقی شدیم کوک و تهیونگ و جیمین هم تو یه اتاق لباسام چیدم تو کمد که دیدم جیهوپ میگه بریم یکم دور بزنیم پس لباسم عوض کردم و جیهوپ هم لباسش عوض کرد و رفتیم پایین...تو سالن هتل دیدم که جینهو داره تنهایی میره بیرون اولش بیخیال شدم ولی بعدش کنجکاویم گل کرد به جیهوپ هم گفتم و تصمیم گرفتیم نامحسوس دنبالش بریم....تو خیابونا قدم میزدیم و پشتش بودیم که دیدیم پیچید تو یه کوچه تاریک من جلوتر رفتم که دیدم یهو یکی منو چسبوند به دیوار و یه چاقو گذاشت زیر گلوم...
جینهو:توکی هستی براچی داری دنبالم میکنی ها؟؟؟؟
جیهوپ:ولش کن اون لعنتی بیار پایین تا یه اتفاقی نیافتاده!!
یونگی:نترس همو میشناسیم یونگیم خانم جینهو
جینهو چاقوش اورد پایین و رفت عقب تر
جینهو:خب....براچی دنبال منین؟ها؟
یونگی:خب میخواستم ببینم کجا میری
جینهو:خیلی ببخشید؟؟؟؟
یونگی:جینهو میدونم کوک بهت چی گفته اتفاقا موقع خوبی همو دیدیم خواستم بهت بگم بیشتر از این معطلش نکن و جوابش بده ..اون عین ما نیست..
اینو گفتم و دست جیهوپ گرفتم و از کوچه زدیم بیرون و رفتیم یکم دور زدیم و بعدش رفتیم هتل و شام خوردیم و خوابیدیم......
*جینهو ویو*
منظورش از اینکه اون عین ما نیست چیه؟
اه ولش کن اصلا یکم رفتم دور زدم و بیرون شام خوردم و رفتم هتل که دیدم کوک و ته و جیمین نشستن تو سالن هتل و دارن حرف میزنن ...سعی کردم جوری جلوه بدم که منو نبینن سریع رد شدم و رفتم تو اتاق لباسام عوض کردم و رفتم رو تختم دراز کشیدم که نفهمیدم کی خوابم برد....(دوتا تخت دونفره تو اتاقاست)
پایان پارت29
اسلاید2استایل مینمین بعد از پیاده شدن از قطار
اسلاید3استایل (صورتی:ریونهو)..(زرد:سومی)..(ابی:کیهیون)..(قهوه ای:مینهو)بعد از قطار
اسلاید4استایل کیمین بعد از قطار
اسلاید5استایل جینهو بعد از قطار
اسلاید6استایل جینهو وقتی میره بیرون
اسلاید7استایل یونگی و جیهوپ وقتی میرن بیرون
۶.۵k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.