بر روی خاک عکس علمدار می کشد ...
پایش ز دست آبله آزار می کشد
از احتیاط دست بدیوار می کشد
درگوشه ی خرابه کنار فرشته ها
با ناخنی شکسته ز پا خار میکشد
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک عکس علمدار میکشد
او هرچه میکشد به خدای یتیمها
از چشم های مردم بازار می کشد
گیرم برای خانه اتان هم کنیز شد
آیا ز پرشکسته کسی کار میکشد؟
چشمش مگر خدای نکرده چه دیده است؟
نقشی که میکشد همه را تار می کشد
لب های بی تحرک او با چه زحمتی
خود را به سمت کنج لب یار می کشد ...
👤علی اکبر لطیفیان
از احتیاط دست بدیوار می کشد
درگوشه ی خرابه کنار فرشته ها
با ناخنی شکسته ز پا خار میکشد
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک عکس علمدار میکشد
او هرچه میکشد به خدای یتیمها
از چشم های مردم بازار می کشد
گیرم برای خانه اتان هم کنیز شد
آیا ز پرشکسته کسی کار میکشد؟
چشمش مگر خدای نکرده چه دیده است؟
نقشی که میکشد همه را تار می کشد
لب های بی تحرک او با چه زحمتی
خود را به سمت کنج لب یار می کشد ...
👤علی اکبر لطیفیان
۷.۵k
۱۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.